نوروز بايرامي

یازار : علي وقاري

+0 به يه ن

نوروز بايرامي ، آدينين فارسيجا اولماسينا باخميياراق ، آذربايجان و همدان دياريندا و بو يئرلرين اسكي ساكينلري طرفيندن يارانميش ، همده طبيعتين يئني دن جانلانماسيله ميللي بير شنليك بايراميدير . اوللر اشاره ائديگيميز كيمي ، بو بايرام آذربايجان و همدان اراضيسينده عصرلر بويو فورمالاشان زردوشت ديني ايله برابر و حتي اوندان اولكي عصر لرده يارانماغا باشلاميشدير .بو بايرامين روشئيملري ميلادان 2500-3000 ايل اول بوگونكو آذربايجان وهمدان تورپاقلاريندا ياشاييب ، مدنيت قورموش قوتتي- لوللبي خلقلري باشقا اورتا آسيا دان گلن ائللر و كوتله لر اوسيطه سيله يارانميش دير . بو خلقلرين اوزلريله اورتا آسيا دان گتيرديكلري ابتدايي خرافاتي شامانيستي ديني تصور لر يئرلي شرايطله زامان زامان ال- اله وئررك زردوشت دينينين ايلك روشئيملريني ياراتديقلاري كيمي، گوزل ميللي بايراملاريندا ايلك نطفه و روشئيملريني ياراتميشلار . آذربايجان دا ، خصوصيله قديم ، قيشين سرت الدوغو قدر ، ياز ياشيل ، شن ، تعمتلي ، گول چيچكلي و گوزل اولموشدور

يازار : علي وقاري 

استيفاده اولان منبع : ايران تورك لرينين اسكي تاريخي  



ترختور

یازار : علي وقاري

+0 به يه ن

يازيني دوام وئر

ددقورقود

یازار : علي وقاري

+0 به يه ن
دده قورقود:
نوروز امسال ، براي ادب و فرهنگ تركي در ايران سالي نيك و پربركت بود. در كنار كشف ، بازخواني و چاپ كتابهاي «گلشن راز تركي» توسط دكتر محمدزاده صديق و نيز «اشعار ذكري اردبيلي» توسط دكتر جابر عناصري ، شاعر و نويسنده عزيزمان ، جناب آقاي «حسين محمدخاني» كه همه او را بنام «گونئيلي» مي شناسند ، ضمن بازخواني مجدد و منظوم كردن «دده قورقود» آنرا به جامعه ادبيات تركي ايران عرضه داشت.

نام «دده قورقود» اكنون در دنيا شناخته شده است و شايد گمنامترين جايي كه شناخت كمتري نسبت بدان دارند همان وطن او يعني ايران باشد. غالب دانشگاههاي بزرگ دنيا آنرا از شاخه هاي تخصصي زبان تركي تدريس مي كنند و ترجمه هاي آن در ادبيات زبانهاي ديگر نيز وارد شده است. داستانهاي دده قورقود به هزاران سال پيش برمي گردد اما قديمي ترين نسخه خطي استنساخ شده از آن مربوط به سال 444 قمري است و بيست سال بعد بايد جشن هزاره آن برپا گردد.

داستانها و حماسه هاي اين كتاب تاريخي كه از تاريخ كهن آذربايجان برمي خيزد ، خيرخواهانه و انساندوستانه است و هر آذري بلكه هر ايراني بايد به داشتن چنين فرهنگ والائي در هزاره هاي پيش بنازد. فرهنگ و ادبيات ايراني در كنار داستانهاي خيالي و خالي از فايده شاهنامه ، داستانهاي حماسي و اخلاقي دده قورقود را هم دارد. يكي به زبان فارسي ، ديگري به زبان تركي. مع الاسف جايگاه اين دو اثر تاريخي با هم معاوضه شده و با اينكه صدها بازخواني و شرح در باب شاهنامه چاپ شده است ولي در هيچ كتاب و مكتبي از دده قورقود نامي به ميان نيامده است چه برسد به آوردن داستاني يا شرحي از آن. تنها به جرم اينكه به زبان تركي است. تحقيقات و تدقيقات درباره اين اثر و آثار ديگر تركي تنها بدست افراد علاقمند به زبان و ادبيات تركي صورت مي گيرد كه كار آقاي گونئيلي در مورد دده قورقود در خور توجه است. از ايشان در چند سال پيش هم تحقيقاتي درباره داستانهاي دده قورقود ديده بوديم اما كتاب حاضر ، به نحو احسن مكمل كارهاي قبلي خود و افراد ديگر چون استاد محمدعلي فرزانه بوده است.

بازخواني مجدد دده قورقورد همراه بوده است با معادل كردن واژه ها و اصطلاحات با تركي معاصر و منظوم كردن آن به گونه اي بوده است كه عاشيق ها هم اكنون مي خوانند و در واقع دريائي از فرهنگ و معارف تركي آذري به روي عاشيق ها گشوده شده است و مفاهيم والائي براي انتقال به شنونده خواهند داشت. داشتن قريحه زيباي شعر در ذوق گونئيلي همراه با آشنائي گسترده ايشان به فولكولوريك آذربايجان دست به دست هم شده و اثر زيباي حاضر را خلق كرده است. زبان شعر گونئيلي مانند شهريار و گذشتگان خود بسيار روان و دلنشين است و قابل فهم و درك براي هر تركي است. بي شك ديري نخواهد گذشت تا دده قورقود با اين بيان در زبان تركها جاري خواهد شد.

نسخه مورد استناد ايشان ، همان نسخه معروف نگهداري شده در كتابخانه كرال آلمان مي باشد كه گويا همان نسخه بازخواني شده در قرن 15 ميلادي است. تاكنون صدها ترجمه ، بازخواني ، به روز كردن و شرح از دده قورقود در كشورهاي مختلف و به زبانهاي گوناگون صورت گرفته است اما در سال 1355 بود از روي ترجمه انگليسي آن ، ترجمه فارسي هم انجام شد و به چاپ رسيد و بعد از انقلاب نيز به همت جناب آقاي محمدعلي فرزانه به زبان تركي به چاپ رسيد. در سال 1378 نيز به دست جناب آقاي گونئيلي «دده قورقود كيتابي و دده قورقود كيتابيندا سؤزلر ـ آدلار» انتشار يافت و اكنون در آغاز سال 1382 در تكميل كار خويش چنين اثر ارزشمندي را به ادبيات تركي ايران عرضه داشتند. 
      

  محمدصادق نائبي


مردم آذربايجان

یازار : علي وقاري

+0 به يه ن

آذربايجان از روزگاران قديم ديار دلاوران و پهلوانان روزگار بوده است  و در طول تاريخ شاهد مردماني غيور بوده كه زير بار ظلم نرفته اند

آذربايجان انسان هايي را تربيت كرده است كه اعتقاداتي محكم دارند وهيچ گونه بي حرمتي و بي ادبي را نپذيرفته اند و با آن برخورد كرده اند .

حال اينكه در زمان بني عباس كه حكومتي مخالف با هر گونه راستي و درستي بوده است و حتي فرمانروايان آن با پيشوايان ديني ما هم دشمني كرده و آن ها را به شهادت مي رساندند و اين خود گواه باطل بودن اين حكومت مي باشد و اين ظلم ها تا جايي ادامه مي يابد كه به جان و مال و ناموس مردم منطقه تجاوز مي كنند ولي همان طور كه اشاره شد ملت آذربايجان با اين گونه ظلم ها مقابله مي كنند در پي اين ظلم ستيزي ها در اين عصر قيام هاي بسياري بر عليه عباسيان انجام شده است در صورتي كه به اين قيام ها كمتر توجه شده است و اين قيام ها ارزش كمتري در بين مردم مسلمان پيدا كرده است .

مردم اين منطقه از ايران با زمينه ي اعتقادي خود دين اسلام را به راحتي پذيرفته اند و نيز انسان هايي در اين منطقه بوده اند كه هر يك از علما و افتخارات جهان اسلام مي باشند كه در اين مورد مي توان به علامه جعفري اشاره كرد . پس ميتوان مردم آذربايجان را از اين لحاظ ممتاز دانست .

در تاريخ معاصر ايران هم شاهد حضور ارزشمند مردم آذربايجان در عرصه سياسي هستيم كه مي توان به قيام ستارخان در پي مشروطه خواهي و قيام مردم آذربايجان در زمان حكومت پهلوي و نيز حضور در جنگ تحميلي اشاره كرد . و مقاله خود را با يك شعر تركي به پايان ميرسانم .

آذربايجان سن سن منيم   /     مليتيم   شاه   شهرتيم

آدين منيم  اوز  آديمدي   /     سن سيزمنيم نه قيمتيم



شعر تركي 2

یازار : علي وقاري

+0 به يه ن

 

دييَم گَرَك سنلَه اورَك سوزيمي

چوخ تيكميشم يولا حسرت گوزيمي

اِشيدمَه  سن الديرم اوُزا اوُزيمي

يارالُ سنده بيرا ورَكدَن دانيشاخ

بيرشام تكين ايشيخ وراخ آليشاخ



امپراتوري اورارتور

یازار : علي وقاري

+0 به يه ن
اين مطالب و تاريخچه تنها براي آشنايي هر چه بيشتر جوانان با اين گونه حكومت ها و ابر قدرت هاي تاريخ است
يكي از تمدن هاي درخشان ايران زمين كه كمتر مورد توجه قرار گرفته و ايرانيان شناخت كمتري از آن دارند، تمدن اورارتو است. از سده نهم تا ششم پيش از ميلاد، شمال باختري و بخشي از باختر ايران تحت حكومت اورارتوها بود، آنان قومي مبتكر، خلاق و آبادكننده بودند. اورارتوها در سرزميني كه در زمان قدرت آنها از ساحل باختري درياي خزر تا سوريه كنوني و درياي مديترانه گسترده بود، شهرها و كاخ ها، دژها و معابد متعدد ساختند، تاكستان ها و باغ هاي ميوه به وجود آوردند و براي تأمين آب مورد نياز آنها ، نهر ها و كانال هاي بسياري حفر كردند و در فلز كاري سر آمد اقوام آن ادوار بودند . ماد ها و پارسواش ها مدت 200 سال در كنار ارارتو ها بودند وبر تمدن يكديگر تاثير مي گذاشتند ، هنر هخامنشي متاثر از هنر ارارتو است پرفوسور كلايس ، باستان شناس آلماني طي سال هاي 1967 تا 1978 در استان هاي آربايجان باختري وخاوري به بررسي و كاوش پرداخت و تاكنون 101 منطقه مسكوني متعلق به اورارتو را در آذربايجان شناسايي كرده است و آثار زيادي را از تمدن اورارتو كشف كرده است .

سلاطين اورارتو كه در حوالي درياچه وان در خاور آرام در 860 پيش از ميلاد ، پس از آسيا ي صغير مي زيستند اقوام مختلف را متحد كرد و سلسله ي اورارتو را بنيان نهادند .

فرزند آرام، ساردوري در ۸۴۳ پيش از ميلاد بر تخت سلطنت اورارتو نشست،

ساردوري، ايشبواي ني، است كه پس از پدر در سال ۸۲۴ پيش از ميلاد بر

سلطنت اورارتو جلوس كرد . او تا جنوب درياچه اروميه را متصرف شد. اريكه ايشبواي ني به عمران وآبادي سرزمين هاي تحت حكوت خود توجه خاصي داشت ودر نقاط مختلف آن شهر ها و دژ هاي بسياري ساخت .

«منوآ» در ۸۱۰ پيش از ميلاد حكومت اورارتو را به دست گرفت . او يكي از  قدرتمندترين پادشاهان اورارتو بود. آرگيشتي، فرزند «منوآ» در ۷۸۶ پيش از

ميلاد به سلطنت رسيد. او به بسط و گسترش سرزمين اورارتو و ساختن شهرها و احداث كانال هاي آب و ايجاد تاكستان ها و باغ هاي وسيع همت گماشت . امپراتوري اورارتو در زمان سلطنت " آرگيشتي " اول از ساحل كشور " ماننا " در ساحل باختري دريا ي خزر تا شمال سوريه گسترده بود . او درياچه ي اروميه و پارسواش را متصرف شد .

فرزند ساردوري به نام ساردوري دوم پس از پدر به تخت سلطنت نشست ،  روساي اول در 720 قبل از ميلاد پادشاه اورارتو شد . وي در شمال خاوري  درياچه اروميه نزديك مرند  دژي مستحكم بنا كرد و در چند نقطه شهر هايي

به نام روسا هينلي بنياد نهاد . آرگيشتي دوم ، پس از مرگ پدر در سال 712 قبل از ميلاد جانشين او شد . «آرگيشتي» از درگيري با دولت آشور، پرهيز 

كرد و در نقاط مختلف شهرهايي به نام آرگيشتي هينلي به وجود آورد .
.
.
از هر كس كه اين مطلب را تا آخر خوانده خواهشمنديم نظرات خود را بيان كند تا ادامه ي مطالب را ارائه كنيم


اقتصاى ايران

یازار : علي وقاري

+0 به يه ن

در حال حاضر ايران از نظر اقتصادي رشد چشم گيري كرده است ولي هنوز هم بعضي موانع وجود دارد كه باعث از بين رفتن سرمايه هاي ارزشمند بسياري مي شوند كه مي توان به ورود روز افزون كالاهاي خارجي ، بي ثباتي در امر صادرات كالا ، نداشتن سرمايه  كافي براي كارخانجات تازه ، آگاهي كم مردم مصرف كننده از وضعيت اقتصادي كشور و حتي جهان و... اشاره كرد .

 همه ما شاهد آن هستيم كه مردم ايران براي كشور هايي مانند چين ، ژاپن و... يك مصرف كننده ي دائمي است و اين به از بين رفتن سرمايه كشور و ركود اقتصادي بيشتر كارخانجات داخلي مي انجامد .

 مردم ايران تقريبا از 40 سال پيش به واردات كالا هاي خارجي روي آورده اندو در آن اوايل از همين كالاي خارجي الگو برداري مي كردند و با كمي توسعه ي آن دست به توليد انبوه مي زدند و اين واردات كالا در آخر وضعيت اقتصادي كشور را متحول مي كرد و شروعي براي پيشرفت در اين زمينه بود ولي در طي يك دهه ي اخير علاقه مندي به كالا هاي خارجي و بي توجه ي به كالا هاي ساخت داخل از جانب مردم به اوج خود رسيده است  و از اين طريق اولا جيب سرمايه داران خارجي و ثانيا دلال هاي سود جو پر مي شود و در آخر زماني كه ركود اقتصادي تمام كارخانجات داخلي را فرا گرفت مردم تقصير را بر سر وزيران و مسولان و در نهايت رييس جمهور مي اندازند ولي به نظر من خودمان مقصر هستيم .    

 



تبعيض

یازار : علي وقاري

+0 به يه ن

بررسي دقيق مشكلي به نام تبعيض:

بياييد تا از خود بپرسيم كه تبعيض خوب است يا نه ؟ جواب شما نسبت به اين سوال بستگي به اين دارد كه تا به حال كتك همين تبعيض را خورده باشيد يا نه ؟

تبعيض مانع رشد يك جامعه خواهد شد و تعصب وغيرت قطعا شكوه يك جامعه را در پي دارد ولي يقين بدانيد اگر تبعيض و تعصب با هم در كنار هم قرار بگيرند به شدت عقب ماندگي مي افزايند .

اين ها مقدمه اي تا برسيم به اين كه در ايران كنوني شاهد چندين قوميت هستيم آيا اين ها برابرند ؟ اين هم بستگي به اين دارد كه ما چگونه بينديشيم . قطعا همه ي آن ها از ارزش يكساني برخوردار نيستند ولي زماني كه همه ي آن ها براي شكوه مندي و اوج گيري وطن عزيزمان مي كوشند نبايد از برتري ها سخن گفت . اين تا وقتي ادامه دارد كه يكي از قوم ها ادعاي بزرگي نداشته باشد كه در اين صورت افراد آن قوم به عنوان دشمنان وطن شناخته خواهند شد وديگر قوميت ها با آن ها برخورد خواهند كرد .

ولي ميبينيم دربعضي مواقع (مثلا ايران كنوني ) قوميتي به برتري نسبي مي رسد از آن پس تلاش مي كند تا ديگر قوميت ها را بي ارزش جلوه دهد و نيز تاريخ 6-7 هزار ساله ي آن ها را زير پا بگذارد ولي اين رسم مردانگي نيست چون همه قوم ها در مواقع لزوم (مثلا جنگ ايران وعراق ) در صحنه حاضر بوده اند جان خود را در راه پايداري اين وطن ( يورد )فدا كرده اند . در پايان از حسن توجه شما نسبت به اين وبلاگ متشكريم  .

ياشاسين آذربايجان