رقص آذربايجاني

یازار : علي وقاري

+0 به يه ن
رقص‌هاي آذربايجاني از سري رقص‌هاي فولكلوريك است كه از نسلي به نسل بعدي منتقل و در اين پروسه توسعه و شكل گرفته‌است. بعضي از اين رقص‌ها در اصل جزء مراسم ديني و يا جزء از آمادگي‌هاي جنگي و دفاعي بوده‌است در هر صورت در حال حاضر از اين رقص‌ها در مجالس عروسي در ايران و جمهوري آذربايجان و در برگزاري برنامه‌هاي ورزشي و گردهمايي‌هاي فرهنگي در جمهوري آذربايجان استفاده مي‌شود.

يازيني دوام وئر

شنب‌غازان؟ يا شام‌غازان؟ و يا شام‌قازان؟ كدام درست‌تر است؟

یازار : علي وقاري

+0 به يه ن
شايد اين براي خيلي‌ها سوال باشد كه چرا اين محله سه جور نام دارد؟! براي همين در وبلاگ شنب‌غازان به اين موضوع پرداخته مي‌شود.


اول به واژه شنب مي‌پردازيم:

واژۀ شنب

در فرهنگ آنندراج در مورد معني واژۀ شنب آمده:

(شنب بر وزن خنب، يعني خم به معني گنبد است- شنب غازان:نام گنبد غازان كه سلطان محمود غازان بن ارغون خان ساخته، ارتفاع آن را يكصد و بيست گز و قطرش را شصت گز نوشته‌اند كه اكنون خراب است.)

ادامه سي = آرديني اوخو


يازيني دوام وئر

شام غازان دا اولسن ؟!!!

یازار : علي وقاري

+0 به يه ن
مثلي بين مردم تبريز هست كه گويند:

تئهراندا پۇل قازاناسان، تبريزده خرجلي‌‌يه‌سن، شام قازاندا اؤله‌سن!

معني اش نيز اين است كه:

كليك ائد " آرديني اوخو "


يازيني دوام وئر

جاذبه هاي گردشگري

یازار : علي وقاري

+0 به يه ن

 آذربايجان شرقي - جاذبه هاي طبيعي

 

 

مناطق حفاظت شده ارسباران

منطقه حفاظت شده ارسباران با وسعت 72 هكتار در كناره هاي جنوبي رود ارس د رشهرستان كليبر واقع شده و به عنوان مكان ذخيره بيوسفر در يونسكو به ثبت رسيده است و از ارزش هاي خاص گياهي و جانوري برخوردار است.


يازيني دوام وئر

بيرينجي سوزلوك = لغت نامه 1

یازار : علي وقاري

+0 به يه ن

لغات 1

بيريمجي سوزلوك

آرديني كليك اله


يازيني دوام وئر

سوناي يا ولنتاين سنتي

یازار : علي وقاري

+0 به يه ن

سوناي يك رسم ديرينه است. رسمي اسطوره اي و افسانه وار كه حتي قبل از ظهور اسلام تا به امروز پاس داشته است. گرچه به مرور زمان كم رنگ تر شده اما هنوز هم حداقل روستاهايي هستند كه اين رسم را برپا مي دارند. همانطور كه از اسمش برميايد بايد ربط كاملي به ماه داشته باشد. معمولا اغلب افسانه ها و اسطوره ها در فرهنگ ما آذربايجاني هاو كلا تورك ها به ماه مربوط است. ماه در اسامي، اعياد، و رسومات ما به طور كامل رخنه كرده و زيبايي افسانه وي به آنها داده است

http://s1.picofile.com/file/6353796776/Azer4546.jpg



يازيني دوام وئر

آتا بابا سوزلري

یازار : علي وقاري

+0 به يه ن

فروشنده‌ي دوره گردي بود كه از روستايي به روستاي ديگر مي‌رفت تا جنسي بخرد و جنسي بفروشد. روزي به خانه‌ي مردي روستايي رسيد. صاحب‌خانه او را به خانه‌اش برد و به او احترام فراوان گذاشت. دوره‌گرد بساط جنس‌هايش را پهن كرد ومشغول چاي شد كه چشمش به كاسه‌اي سفالين افتاد. كاسه روي تاقچه بود گربه‌ي صاحب‌خانه كنار كاسه ايستاده و از آن آب مي‌خورد.
دوره‌گرد با خود گفت: «عجب كاسه‌ي جالبي! قديمي‌ست و خيلي ارزش دارد. حتما اين مرد روستايي، آدم بي‌سواد و ساده‌لوحي‌ست و نمي‌داند كه اين عتيقه چقدر ارزش دارد كه اگر مي‌دانست، آن را ظرف آب گربه نمي‌كرد.»
دوره‌گرد تصميم گرفت هرطور شده كاسه را از چنگ روستايي در آورد. خواست از روستايي بپرسد كاسه‌ات را ميفروشي؟ اما ترسيد روستايي بفهمد كه كه كاسه‌اش گرانبهاست و آن را نفروشد يا پول زيادي بخواهد.
از روستايي پرسيد: «چه گربه‌ي ملوسي! رفته روي تاقچه و ملچ مولوچ آب مي‌خورد! آن را به من ميفروشي؟»
روستايي گفت: «قابل شما را ندارد، گربه مال شما!»
دوره‌گرد گفت: «نه اينطوري نمي‌شود. بايد پولش را بگيري.»
روستايي گفت: «گفتم كه قابلي ندارد، اگر اصرار داري كه بابتش پولي پرداخت كني، صد تومان بده و گربه را ببر.»
دوره‌گرد گربه را خريد. صد تومان داد و صاحب گربه شد. رفت كنار تاقچه و گربه را بغل كرد و وانمود كرد كه مي‌خواهد برود. اما باز كمي اين پا آن پا كرد. دستي به سر و گوش گربه كشيد و گفت: «بد نيست تا اين كاسه را هم به من بفروشي تا مثل تو آب توي آن بريزم و به گربه‌ام آب بدهم. كاسه‌ات چند؟!»
بعد، آنرا برداشت و مشغول خواندن نوشته‌هاي روي آن شد. مرد روستايي كاسه را از او گرفت و گفت: «كاسه را نمي‌فروشم، تو هم براي خواندن نوشته‌هاي آن به خودت زحمت نده! آنچه را تو از رو مي‌خواني، من از حفظم. تو همان را مي‌خواني كه من آن ساخته‌ام (سن اُخيين‌لري، من تُخوموشام!). روي كاسه نوشته‌ام كه "كاسه‌اي كه باعث مي‌شود، هر روز گربه‌ي بي‌ارزشي را به صد تومان بفروشي، از دست نده!"»
دوره‌گرد هم مثل همه‌ي كساني كه به اميد صاحب شدن كاسه، گربه را مي‌خريدند، گربه را بغل كرد و با ناراحتي از آن خانه خارج شد. كمي كه رفت،از گربه هم بدش آمد. با عصبانيت گربه را به زمين انداخت. گربه هم با عجله به خانه برگشت تا هم از آن كاسه‌ي گرانبها آب بخورد، هم همراه با صاحبش، منتظر مشتري بعدي باشد.



ستار خان

یازار : علي وقاري

+0 به يه ن

در بين مرداني كه براي دفاع از مشروطيت و حقوق ملت دست به شمشير برده و آنرا پس از استبداد صغير دو مرتبه بازگردانيدند، ستارخان سردار ملي مقام اول را دارد؛ بحق او قهرمان مشروطيت ايران است.

ستارخان پيش از مشروطيت از لوطيان تبريز بود. لوطيان تبريز از قديم طبقه خاصي را تشكيل ميدادند و اخلاق و عادات بخصوصي داشتند. با حكومت و مأمورين دولت هميشه مخالفت مي نمودند؛ چنانكه در عصر شاه طهماسب صفوي عده اي از آنان در عصيان طغيان نمودند و به مجازات رسيدند. پس از بروز اختلاف بين متشرعه و شيخيه، لوطي ها نيز دو دسته شدند و به مخالفت همديگر برخاستند. اعمال و رفتار آنان مورد توجه طبقات مردم بود. محمدامين خياباني ديواني به زبان تركي درباره وقايع لوطي هاي تبريز سروده كه در عهد نادرميرزا مؤلف "تاريخ تبريز" با وصف چند دفعه چاپ كمياب بوده است. ستارخان از لوطيان بومي نبود، بلكه اصل او از قراجه داغ و از ايل محمدخانلو بود. خود به شيخيه اعتقاد داشت و روزگاري در اطراف شهر به سر مي برد. پنهاني به مشهد رفته و برگشته بود.

ستارخان پس از اعلام مشروطيت به شهر آمد و به اسب فروشي اشتغال ورزيد و سپس جزو مجاهدين مسلح گرديد. پس از بمباردمان مجلس، دعوت انجمن ايالتي آذربايجان را كه خود را به دنيا جانشين مجلس بمباردمان شده معرفي مي كرد، قبول كرد. در محله اميرخيز با قواي دولتي جنگ نمود. با وصف شكست مجاهدين و سست شدن آنها، وي استقامت به خرج داد و تسليم نشد و محله اميرخيز را به تصرف قشون دولتي نداد. وقتي بر ايران گذشته است كه مشروطيت فقط در محله اميرخيز تبريز وجود داشت و همه جاي ايران در دست پادشاه مستبد بود.


يازيني دوام وئر

ارك عليشاه

یازار : علي وقاري

+0 به يه ن
ارك عليشاه از جاذبه هاي تاريخي تبريز
تبريز- ارك علشاه به عنوان به جا مانده از دوران ايلخاني از جاذبه هاي تاريخي شهر تبريز به شمار مي آيد.
مسجد تاج الدين عليشاه جيلاني (گيلاني) معروف به" ارك عليشاه "در رديف مسجد كبود و مجموعه بازار معظم سنتي و سرپوشيده تبريز ، از جمله معدود ولي ارزشمندترين بناهاي تاريخي تبريز و فاخرترين ميراث فرهنگي و باشكوهترين ساختمان هاي باستاني و همچنين شاخصترين هنر و معماري ايراني – اسلامي محسوب مي گردد.

 


يازيني دوام وئر

من

یازار : علي وقاري

+0 به يه ن

وطندن سؤز آچدين يامان داريخديم

او آنا يوردومون سير داشي يام من

خاطيرم وار آتا – بابا كنديمده ،

او ائولي كندينين قارداشي يام من

 

هر كس دانسا آنا وطنين آدين ،

او هئچ واخت تانيماز قوهومون يادين

اوركدن سئورم وطن اؤولادين ،

سانكي وطنيمين بير داشي يام من

 

چوخ گزميشم ذيروه سينده دوزونده،

كئچميش آتا – بابالارين ايزينده ،

«ائوليلي » يم داش چشمه نين اوزونده

سرين بولاقلارين گؤز ياشي يام من

 

شاعر : آشيق عباس حضرتي (ائوليلي)

كيتاب : اوخو منيم درديمي

انتشارات نباتي

يازار : علي وقاري ( آيتان )



قلعهنويي: مرگ روح الله داداشي اعصابم را بهم ريخت

یازار : علي وقاري

+0 به يه ن

قلعهنويي: مرگ روح الله داداشي اعصابم را بهم ريخت/ به دنبال يك آرژانتيني هستيم

 


يازيني دوام وئر

آشنايي با رقص فوليك و ملي آذربايجان

یازار : علي وقاري

+0 به يه ن

رقص يك نوع هنر اجراي ريتميك حركات بر اساس انعطاف پذيري بدن انسان است. توضيح ارائه شده در دايره المعارف سوويت كامل نيست چرا كه در تاريخ بشر قبل از پيدايش هنر و هنر آفريني،رقص موجود بود.تكامل تدريجي رقص از گردش موزون و پريدن از آتش تا انجام مراسمي با فرمهاي بديع، حركات ظريف، پانتوميم، تقليد و نقل، راه درازي را پيموده است. اين سلسله از حركات با مفهوم شكار، كمين، رديابي، رماندن، گرفتن و جنگيدن و با تمثيلهايي چون فرا رسيدن بهار،بيداري طبيعت، كاشت، برداشت محصول، باغ چيني، صيد ماهي، كومه سازي و در نهايت در حركات موزون پهلواني و حماسه هايي با شمشير كوراوغلو، با سينه اي فراخ، با نگاهي به دوردست، مغرور و گاه آرام، گاه تند، پايكوبان، با پرشها و جهش هاي سريع و نشاني از مهارتهاي جنگي، با ريتم تند طبل ها، به اوج مي رسد.

 

رقص براي تمام موجودات زنده راهي براي برطرف كردن يك احتياج غريزي است. حتي جمادات نيز در حال رقصيدن هستند و تنها يك حقيقت مطلق وجود دارد و آن "حركت" است و رقص نيز يك حركت هدفدار و داراي انتظام. در نگاه شاعر فيلسوف آذربايجان، حسين جاويد از اجسام ميكروسكوپي (اتم و آنچه درون اتم) گرفته تا اجسام تلسكوپي و ماكروسكوپي (ستارگان و سيارات) تماما در حال رقصند...


يازيني دوام وئر