تاريخ آذربايجان

یازار : علي وقاري

+0 به يه ن
آذربايجان معرب آتورپاتگان نام ايالتي از ايران  كه آن را آذر و آذرباد و آذربادگان و آذرباذگان و آذربايگان و آذربيجان و اَذْرَبيجان بر وزن عندليبان (معجم البلدان ) نيز نامند. به‌طور كلي به سرزميني گفته مي‌شود كه از شمال به رود ارس، از جنوب به استان‌هاي كردستان و زنجان، از شرق به استان گيلان (كوه‌هاي تالش و مغان) و از غرب به مرزهاي تركيه و عراق محدود مي‌شود و نزديك به ۱۰۰٬۰۰۰ كيلومترمربع مساحت دارد. درگذشته اين نام به سرزميني گفته مي‌شده‌است كه از شمال به اران، و از جنوب غربي به آشور و از مغرب به ارمنستان و كردستان تركيه، محدود مي‌شده‌است. و پاي تخت آن شهر گنجك بوده است در تخت سليمان در جنوب شرقي مراغه و عرب آن را كزناو يونانيان گازا مي‌ناميده اند.

از لحاظ تقسيمات سياسي در سال ۱۳۱۶ خورشيدي استان‌هاي آذربايجان شرقي و آذربايجان غربي به‌عنوان منطقهٔ آذربايجان شناخته شدند. در اين تقسيم‌بندي استان اردبيل كه در سال ۱۳۷۲ خورشيدي تأسيس شده‌است، جزء استان آذربايجان شرقي بوده‌است. هم‌اكنون نيز استان‌هاي آذربايجان شرقي، آذربايجان غربي و اردبيل به‌عنوان منطقهٔ آذربايجان شناخته مي‌شوند.

آذربايجان از سمت شمال به جمهوري آذربايجان و ارمنستان، از سمت جنوب به استان‌هاي كردستان و زنجان، از سمت شرق به استان گيلان و از سمت غرب به تركيه و عراق محدود شده‌است. اين منطقه از مناطق صنعتي، ترانزيتي، استراتژيك و مرزي ايران است و منطقه‌اي كوهستاني و نسبتاً پربارش مي‌باشد.

منبع : پورتال جامع آذربايجان

 



ترركوجه اس ام اس

یازار : علي وقاري

+0 به يه ن

 

قيزيل گولم در مني
مخمل اوسته سر مني
الله اوزو شاهيددي
چوخ ايستيرم من سني

**************

سن سن حياتيمين معناسي
سن سن سئوگيمين روياسي
سن سن دونيامين دونياسي
سني چوخ ايستيرم كلم دلماسي

آرديني اوخو ( 25 اس ام اس )

 


يازيني دوام وئر

ددقورقود

یازار : علي وقاري

+0 به يه ن
دده قورقود:
نوروز امسال ، براي ادب و فرهنگ تركي در ايران سالي نيك و پربركت بود. در كنار كشف ، بازخواني و چاپ كتابهاي «گلشن راز تركي» توسط دكتر محمدزاده صديق و نيز «اشعار ذكري اردبيلي» توسط دكتر جابر عناصري ، شاعر و نويسنده عزيزمان ، جناب آقاي «حسين محمدخاني» كه همه او را بنام «گونئيلي» مي شناسند ، ضمن بازخواني مجدد و منظوم كردن «دده قورقود» آنرا به جامعه ادبيات تركي ايران عرضه داشت.

نام «دده قورقود» اكنون در دنيا شناخته شده است و شايد گمنامترين جايي كه شناخت كمتري نسبت بدان دارند همان وطن او يعني ايران باشد. غالب دانشگاههاي بزرگ دنيا آنرا از شاخه هاي تخصصي زبان تركي تدريس مي كنند و ترجمه هاي آن در ادبيات زبانهاي ديگر نيز وارد شده است. داستانهاي دده قورقود به هزاران سال پيش برمي گردد اما قديمي ترين نسخه خطي استنساخ شده از آن مربوط به سال 444 قمري است و بيست سال بعد بايد جشن هزاره آن برپا گردد.

داستانها و حماسه هاي اين كتاب تاريخي كه از تاريخ كهن آذربايجان برمي خيزد ، خيرخواهانه و انساندوستانه است و هر آذري بلكه هر ايراني بايد به داشتن چنين فرهنگ والائي در هزاره هاي پيش بنازد. فرهنگ و ادبيات ايراني در كنار داستانهاي خيالي و خالي از فايده شاهنامه ، داستانهاي حماسي و اخلاقي دده قورقود را هم دارد. يكي به زبان فارسي ، ديگري به زبان تركي. مع الاسف جايگاه اين دو اثر تاريخي با هم معاوضه شده و با اينكه صدها بازخواني و شرح در باب شاهنامه چاپ شده است ولي در هيچ كتاب و مكتبي از دده قورقود نامي به ميان نيامده است چه برسد به آوردن داستاني يا شرحي از آن. تنها به جرم اينكه به زبان تركي است. تحقيقات و تدقيقات درباره اين اثر و آثار ديگر تركي تنها بدست افراد علاقمند به زبان و ادبيات تركي صورت مي گيرد كه كار آقاي گونئيلي در مورد دده قورقود در خور توجه است. از ايشان در چند سال پيش هم تحقيقاتي درباره داستانهاي دده قورقود ديده بوديم اما كتاب حاضر ، به نحو احسن مكمل كارهاي قبلي خود و افراد ديگر چون استاد محمدعلي فرزانه بوده است.

بازخواني مجدد دده قورقورد همراه بوده است با معادل كردن واژه ها و اصطلاحات با تركي معاصر و منظوم كردن آن به گونه اي بوده است كه عاشيق ها هم اكنون مي خوانند و در واقع دريائي از فرهنگ و معارف تركي آذري به روي عاشيق ها گشوده شده است و مفاهيم والائي براي انتقال به شنونده خواهند داشت. داشتن قريحه زيباي شعر در ذوق گونئيلي همراه با آشنائي گسترده ايشان به فولكولوريك آذربايجان دست به دست هم شده و اثر زيباي حاضر را خلق كرده است. زبان شعر گونئيلي مانند شهريار و گذشتگان خود بسيار روان و دلنشين است و قابل فهم و درك براي هر تركي است. بي شك ديري نخواهد گذشت تا دده قورقود با اين بيان در زبان تركها جاري خواهد شد.

نسخه مورد استناد ايشان ، همان نسخه معروف نگهداري شده در كتابخانه كرال آلمان مي باشد كه گويا همان نسخه بازخواني شده در قرن 15 ميلادي است. تاكنون صدها ترجمه ، بازخواني ، به روز كردن و شرح از دده قورقود در كشورهاي مختلف و به زبانهاي گوناگون صورت گرفته است اما در سال 1355 بود از روي ترجمه انگليسي آن ، ترجمه فارسي هم انجام شد و به چاپ رسيد و بعد از انقلاب نيز به همت جناب آقاي محمدعلي فرزانه به زبان تركي به چاپ رسيد. در سال 1378 نيز به دست جناب آقاي گونئيلي «دده قورقود كيتابي و دده قورقود كيتابيندا سؤزلر ـ آدلار» انتشار يافت و اكنون در آغاز سال 1382 در تكميل كار خويش چنين اثر ارزشمندي را به ادبيات تركي ايران عرضه داشتند. 
      

  محمدصادق نائبي


مردم آذربايجان

یازار : علي وقاري

+0 به يه ن

آذربايجان از روزگاران قديم ديار دلاوران و پهلوانان روزگار بوده است  و در طول تاريخ شاهد مردماني غيور بوده كه زير بار ظلم نرفته اند

آذربايجان انسان هايي را تربيت كرده است كه اعتقاداتي محكم دارند وهيچ گونه بي حرمتي و بي ادبي را نپذيرفته اند و با آن برخورد كرده اند .

حال اينكه در زمان بني عباس كه حكومتي مخالف با هر گونه راستي و درستي بوده است و حتي فرمانروايان آن با پيشوايان ديني ما هم دشمني كرده و آن ها را به شهادت مي رساندند و اين خود گواه باطل بودن اين حكومت مي باشد و اين ظلم ها تا جايي ادامه مي يابد كه به جان و مال و ناموس مردم منطقه تجاوز مي كنند ولي همان طور كه اشاره شد ملت آذربايجان با اين گونه ظلم ها مقابله مي كنند در پي اين ظلم ستيزي ها در اين عصر قيام هاي بسياري بر عليه عباسيان انجام شده است در صورتي كه به اين قيام ها كمتر توجه شده است و اين قيام ها ارزش كمتري در بين مردم مسلمان پيدا كرده است .

مردم اين منطقه از ايران با زمينه ي اعتقادي خود دين اسلام را به راحتي پذيرفته اند و نيز انسان هايي در اين منطقه بوده اند كه هر يك از علما و افتخارات جهان اسلام مي باشند كه در اين مورد مي توان به علامه جعفري اشاره كرد . پس ميتوان مردم آذربايجان را از اين لحاظ ممتاز دانست .

در تاريخ معاصر ايران هم شاهد حضور ارزشمند مردم آذربايجان در عرصه سياسي هستيم كه مي توان به قيام ستارخان در پي مشروطه خواهي و قيام مردم آذربايجان در زمان حكومت پهلوي و نيز حضور در جنگ تحميلي اشاره كرد . و مقاله خود را با يك شعر تركي به پايان ميرسانم .

آذربايجان سن سن منيم   /     مليتيم   شاه   شهرتيم

آدين منيم  اوز  آديمدي   /     سن سيزمنيم نه قيمتيم