از گذشته عبرت بگيريم/دشنام ممنوع

یازار : علي وقاري

+0 به يه ن
 
 

فرهنگ و هويت آدمي ساخته و پرداخته ي محيطي است كه وي در آن زندگي مي كند.

 

غناي فرهنگي هر جامعه اي فخر و افتخاري است كه هر كس به اين سادگي نمي تواند بدان دست يابد. جوامعي كه همواره از آداب و سنن و مفاخر و بزرگان خود شناخت كافي داشته باشند، بيش از ساير افراد، پيشگام فرهنگ و اخلاق خواهند بود. جامعه ي آذربايجاني كه ما اكنون در آن زندگي مي كنيم نمونه ي بارزي از اين جوامع است كه داراي غناي فرهنگي و ادبي بسيار بالايي است. در هر زمينه اي كه رو كنيم به سادگي مي توان بزرگاني را يافت كه همچون مشعلي پر نور در تاريخ آن سرزمين مي درخشند.

با اين حال فصل پيش و در استاديوم يادگار امام، مواقعي پيش آمد كه افراد به دليل احساسات بيش از حد و نارضايتي از عملكرد داور يا تصميمات نادرست فدراسيون فوتبال و يا حتي بازي ناجوانمردانه ي تيم حريف، به جاي تشويق تيم و بازيكنان خودي، به دشنام عليه داور و حريف پرداختند. بايد توجه داشت كه لفظ "اعتراض" و بيان آن هيچ گاه مذموم نبوده است، زيرا اگر آدمي در مقابل بي عدالتي كه در حق اش مي شود سكوت اختيار كند هيچ تفاوتي با فردي مرده و بي جان ندارد. حق گرفتني است نه دادني و براي گرفتن آن بايد تلاش كرد. ولي اعتراض هم  روشي دارد و نمي توان هر روشي را پذيرفت.

ليكن، باز هم بايد به اين نكته ي مهم اشاره گردد كه با وجود هدف والا و بزرگي كه در پيش گرفته ايم نبايد هدف براي ما وسيله را توجيه كند. در تاريخ هم اگر نگاهي بيندازيم خواهيم ديد كه اين بي عدالتي ها و حق كشي ها همواره در حق مردم آذربايجان وجود داشته اند. ولي اين طور نبوده است كه اجداد ما به دشمن فحاشي كرده باشند، آنها همواره رو در رو و سينه به سينه در مقابل دشمن ايستاده اند و تا آخرين نفس براي تحقق آرمان هاي خود و مردم سرزمينشان جنگيده اند.

شايد امروزه دوران جنگ و ميدان، گذشته باشد ولي همچنان بي عدالتي وجود دارد. با اين حال بايد با الگو پذيري از افرادي كه فخر و افتخار ما بوده اند در مقابل بي عدالتي بايستيم، با دشنام و فحاشي به افراد نه تنها مشكلي حل نمي شود بلكه شخصيت و هويت شخصي و اجتماعي افراد نيز زير سوال مي رود. اشاره به اين نكته ضروري است، زماني كه براي اولين بار در ايران در ورزشگاه تيمي پس از باخت مقابل حريف از سوي هواداران تشويق شد، هيچ كس باور نداشت كه در ايراني كه ورزشگاه هايش مملو از بدترين دشنام ها و كلمات ركيك و زننده است مكاني وجود داشته باشد كه هوادارانش داراي چنين فرهنگ غني و بي بديلي باشند. چنين رويكردي نشان از مشي والا و فرهنگ غني آذربايجان و آذربايجاني داشت.

هنگامي كه چنين رويه هاي مثبتي در ورزشگاه روي مي دهد مي توان به درستي تفكر و افكار صاحبان ورزشگاه اين كشور را تشخيص داد. هيچ كس از مسوولان فدراسيون و رسانه ها نمي خواهند كه چنين فرهنگ بالايي را تبليغ كنند. به ندرت پيش آمد كه رسانه ها به تكريم تشويق تيم پس از باخت توسط هواداران تراكتور بها دهند. با اين وجود، هنگامي كه كوچكترين رخداد منفي اي در ورزشگاه روي مي دهد، هواداران به شدت مورد هجمه ي فدراسيون نشين ها و رسانه ها قرار مي گيرند. از رئيس فدراسيون گرفته تا سرمربي و بازيكنان حريف تلاش مي كنند به نوعي عقده هاي خود را خالي كنند و از هيچ گزافه گويي نيز دريغ نمي كنند.

فحاشي و دشنام عليه بازيكن و داور نه تنها گره اي را باز نمي كند بلكه گره ي ديگري بر مشكلات گذشته اضافه مي كند. بازيكن حريف جريح تر شده و داور نگاهي منفي به تيم مي يابد و همواره اين خود هستيم كه بيش از ديگران ضربه مي بينيم. انرژي اي كه بايد به صورت مثبت صرف تشويق تيم و بازيكنان گردد بعد منفي پيدا مي كند و علاوه بر آلوده ساختن جو ورزشگاه روحيه را از تيم گرفته و به حريف مي بخشد. پس از اتمام بازي هم رسانه ها و عوامل فدراسيون بهانه ي مناسبي براي تاختن عليه مردم آذربايجان و هواداران تراكتور دارند.

ورزشگاه مكان عمومي اي است. جايي است كه از كودك پنج ساله تا پيرمرد هفتاد ساله در آنجا گرد هم مي ياييم. چنين رويه ي منفي و زشتي هم بر روي كودك آذربايجان كه آينده و راوي كنوني ما براي نسل هاي ديگر است تاثير منفي مي گذارد و هم باعث ياس و نااميدي پيرمردي مي شود كه فرزندان و جوانان سرزمين اش را افرادي فحاش و دشنام دهنده مي بيند.

ما وارث نسيمي هستيم فردي كه تا آخرين نفس در جهت احقاق حق كوشيد. ولي از يك نسيمي هزاران نسيمي بر پا خواست. ما وارث عمو صمد هستيم و ما آن ماهي سياه كوچكي هستيم كه سوداي دريا در سر داريم. وارثان چنين بزرگاني از نسل آفتاب هستند. اينان كساني هستند كه تنها به بزرگي ايمان و عقيده دارند به طوري كه در شب ماه چهاردهم بر بلنداي سبلان سر به آسمان مي سايند.

علي سرابلي