دستگاه عصبي

یازار : علي وقاري

+0 به يه ن

دستگاه عصبي مركزي قسمتي از دستگاه عصبي است كه در درون محفظه‌اي استخواني به نام استخوان جمجمه و ستون فقرات قرار گرفته است و شامل مغز و نخاع مي‌باشد. از نظر ساختماني در سيستم اعصاب مركزي دو قسمت به نامهاي ماده سفيد و ماده خاكستري قابل تشخيص مي‌باشد. مغز شامل قسمتهاي متنوعي است كه هر كدام از آنها در عين حال كه با يكديگر در ارتباط هستند كارهاي متفاوتي را انجام مي‌دهند.

تكامل مغز در مهره داران

در ماهيهاي اوليه و دوزيستان ، نخاع و مغز در يك راستا قرار دارند. ولي در ساير مهره داران بويژه در پستانداران بين مغز و نخاع يك خميدگي پديد آمده است كه در پستانداران عالي به 90 درجه مي‌رسد. اين خميدگي ناشي از حجم زياد نيمكره‌هاي مخ است. حجم مغز بويژه نيمكره‌هاي مخ در مهره داران اوليه رشد اندكي دارد. ولي در مهره داران عالي وسعت زيادي دارد.


سطح نيمكره‌هاي مخ در مهره داران اوليه تا پستانداران اوليه صاف ، ولي در پستانداران عالي بويژه انسان چين خوردگي فراوان دارد. مغز آدمي بزرگترين مغزها نيست اما وزن آن نسبت به جثه آدمي بيشترين است و با در نظر گرفتن ساير شرايط بهترين مغز است. مغز مهره داران در دوران جنيني داراي سه قسمت اوليه به نامهاي مغز پيشين ، مغز مياني و مغز تحتاني است. از اين قسمتها بتدريج بخشهاي مختلف مغز پديد مي‌آيند  ... 

نظر يادت نره ؟

 

 

دستگاه عصبي به دو قسمت دستگاه عصبي مركزي و دستگاه عصبي محيطي تقسيم مي‌شود. دستگاه عصبي مركزي شامل مغز و نخاع و دستگاه عصبي محيطي شامل عقده‌ها يا گره‌هاي عصبي و اعصاب بيرون از دستگاه عصبي مركزي است.

 



 

 

 

 

مقدمه

دستگاه عصبي با داشتن نورونها ، هدايت تحريكات را به عهده دارد. تحريكات را حس مي‌كند به مغز مي‌فرستد در مقابل بخش تحريك شده كه تحريك را حس كرده است واكنش نشان مي‌دهد. اين تحريكات اكثر اوقات از طريق نورونهاي واسط صورت مي‌گيرد. زيرا به ندرت يك نورون بسيار بلند در بدن يافت مي‌شود. تحريكات باعث توليد مواد شيميايي مي‌شوند، اين واسطه‌هاي شيميايي از راس انشعابات انتهايي اكسون و دندريت كه غالب اندامكهاي جسم سلولي را دارا هستند، توليد مي‌شوند.

پرده‌هاي مغز و نخاع

سطح بيروني مغز و نخاع توسط سه پرده يا شامه پوشيده شده است پرده بيروني سخت شامه ، مياني عنكبوتيه و دروني نرم شامه ناميده مي‌شود. سطح بيروني پرده‌ها بوسيله مزوتليوم پوشيده شده است.

نخاع

نخاع رابط مغز و قسمتهاي ديگر بدن است اعصاب در فواصل معين به نخاع وارد و يا از آن خارج مي‌شوند. اعصاب حسي از طريق ريشه‌هاي پشتي وارد نخاع مي‌شوند اعصاب حركتي ريشه‌هاي شكمي نخاع را ترك مي‌كنند. دو ريشه پشتي و شكمي به هم متصل شده و اعصاب نخاعي را مي‌سازند.

مقطع نخاع

مقطع نخاع داراي دو بخش خاكستري و سفيد است بخش خاكستري تقريبا به شكل H در وسط نخاع قرار دارد. اين بخش غالبا جسم سلولي و دندريت نورونهاي فاقد ميلين را در خود جاي داده است. بخش خاكستري توسط بخش سفيد با ستونهاي شكمي ، جانبي و پشتي احاطه شده است. اين ستونها داراي اعصاب ميلين‌دار هستند. رنگ سفيد اين بخش به خاطر وجود ميلين است ستونهاي بخش سفيد داراي رشته‌هاي بدون ميلين هستند. بازوهاي H به نام شاخهاي پشتي و شكمي نخاع خوانده مي‌شوند. شاخهاي پشتي را آوران يا حسي و شاخهاي شكمي را وابران يا حركتي مي‌نامند.

اعمال حركتي نخاع

در نخاع بين سلولهاي حسي و حركتي تعداد زيادي ارتباطات چند نوروني وجود دارد كه فعاليت آنها يا باعث آغاز حركت و يا ممانعت از آن مي‌شود اين ارتباطات اساس رفلكسهاي نخاعي است.حركت رفلكسي به عنوان پاسخي در قبال تحريك حسي است. از نخاع ، 31 جفت عصب خارج مي‌شود كه بطور قرينه به اندامهاي مختلف چپ و راست بدن مي‌روند. محل خروج اين اعصاب از فاصله بين مهره‌ها است. هر عصب داراي دو ريشه پشتي و شكمي است در مسير ريشه پشتي يك گره عصبي هم وجود دارد كه جسم سلولي نورونهاي حسي در آن واقع است. ريشه شكمي نخاعي ، حركتي است و رشته‌هايي كه در آن قرار دارند فرمانها را از نخاع به طرف ماهيچه‌ها يا غده‌هاي بدن مي برند. جسم سلولي مرتبط با اين رشته‌ها در ماده خاكستري نخاع واقع است.

 

 

 

 

مغز

مغز بخشي از دستگاه عصبي مركزي است كه در بالاي نخاع و درون جمجمه جاي دارد اين بخش از پايين به بالا شامل پياز نخاع ، پل مغزي و مخچه ، مغز مياني ، مغز واسطه‌اي و نيمكره‌هاي مخ است.

نيمكره‌هاي مخ

دو نيمكره مخ توسط پلي از ماده سفيد به نام جسم پينه‌اي بهم مربوطند. هر نيمكره با دو بخش سفيد در وسط و خاكستري در قشر مشخص شده است. بخش خاكستري به ضخامت 3 - 2 ميليمتر اين قسمت مخ را تشكيل مي‌دهد. انواع نورونهايي كه در قشر مخ وجود دارند عبارتند از: سلولهاي افقي يا كانال ، هرمي ، ستاره‌اي يا دانه‌اي ، دوكي و چند شكلي. هر قسمت از قشر خاكستري مخ كار ويژه‌اي را برعهده دارد. مراكز مربوط به دريافت و تفسير اطلاعات رسيده از اندامهاي حسي مختلف مانند چشم و گوش و پوست در اين قسمت واقع است. بخشي از قشر خاكستري مخ هم مركز حركات ارادي است.

مخچه

مخچه كه تعادل بدن را حفظ مي‌كند داراي بخش خاكستري در قشر و بخش سفيد در مركز است. قشر مخچه داراي سه طبقه است: طبقه ذره‌اي در بيرون ، دانه‌اي در درون ، و پوركنژ در وسط. مخچه بوسيله سه جفت پايك كه شامل دسته‌هايي از تارهاي عصبي مي‌باشند با مغز مياني ارتباط برقرار مي‌كند. در مركز مخچه ، هسته‌هاي مركزي مخچه قرار دارند. اين هسته‌ها از جنس بخش خاكستري هستند كه بوسيله بخش سفيد احاطه شده است.

هسته‌هاي مركزي مخچه از بيرون به درون عبارتند از: هسته دانه‌دار ، هسته سه گوش ، هسته مدور ، هسته فاسيتژيال كه هر يك در درون ديگري قرار دارد. مخچه در كار كنترل فعاليتهاي ماهيچه‌اي به مخ كمك مي‌كنند. پيامهاي حركتي كه از مخ به اندامها مي‌رود. توسط مخچه ، تقويت و هماهنگ مي‌شوند. براي كار چشمها و گوش داخلي وضعيت بدن را به مخچه خبر مي‌دهند. در كل كارهاي كه مخچه انجام مي‌دهد همگي غير ارادي هستند.

بصل‌النخاع

اين بخش را مي‌توان به عنوان ناحيه وسيعي از نخاع تلقي نمود كه شكل آن در انسان شبيه پياز است. بصل‌النخاع بدون مرز مشخص با نخاع ارتباط حاصل مي‌كند در حالي كه با بخشهاي فوقاني تر داراي مرزهاي مشخصتر است. بصل‌النخاع از ماده سفيد و رشته اعصابي تشكيل شده است و فعاليت اندامهاي داخلي بدن مانند قلب ، ششها و اندامهاي گوارشي را اداره مي‌كند به همن سبب يكي از مهمترين اجزاي مغز است و آسيب وارده به آن مرگ را به دنبال دارد.

 

 

 

 

عقده عصبي

يك عقده عصبي داراي تعداد زيادي نورون است كه درون كپسولي از بافت پيوندي قرار گرفته‌اند. تعداد اين نورونها ممكن است به 50000 عدد برسد در نتيجه اندازه عقده‌ها متفاوت است هر نورون عقده يك سلول گانگليون خوانده مي‌شود.

دستگاه عصبي محيطي

رشته‌هاي عصبي عقده‌هاي نخاعي- جمجمه‌اي و خودكار جزء اعصاب محيطي به شمار مي‌روند و شامل سه گروه عصب است: اعصاب حسي كه از اندامها به مغز و نخاع مي‌روند، اعصاب حركتي كه از مغز و نخاع به ماهيچه‌ها و غده‌ها مي‌روند و اعصاب مختلط كه شامل رشته‌هاي حسي و حركتي هستند.

اعصاب پيكري و خودمختار

اعصاب حركتي كه از دستگاه عصبي مركزي به اندامها مي‌روند.

  • بخش پيكري: كه پيام انقباض را به سلولهاي ماهيچه‌اي مخطط مي‌برند و ارادي هستند.
  • بخش خودمختار: كه غير ارادي است اين اعصاب كار اندامهايي چون قلب ، كليه ، شش و ... را اداره مي‌كنند.

رشته اين اعصاب خود به دو صورت سمپاتيك و پاراسمپاتيك نامگذاري مي شوند. اعصاب سمپاتيك به دو رديف گره عصبي واقع در دو طرف ستون مهره ها مرتبط هستند اعصاب سمپاتيك بدن را براي فعاليت بيشتر آماده مي كنند. اعصاب پاراسمپاتيك برخلاف اعصاب سمپاتيك عمل مي‌كنند مهمترين عصب پاراسمپاتيك از بصل‌النخاع آغاز مي‌شود و پستكامل مغز در مهره داران

در ماهيهاي اوليه و دوزيستان ، نخاع و مغز در يك راستا قرار دارند. ولي در ساير مهره داران بويژه در پستانداران بين مغز و نخاع يك خميدگي پديد آمده است كه در پستانداران عالي به 90 درجه مي‌رسد. اين خميدگي ناشي از حجم زياد نيمكره‌هاي مخ است. حجم مغز بويژه نيمكره‌هاي مخ در مهره داران اوليه رشد اندكي دارد. ولي در مهره داران عالي وسعت زيادي دارد.

سطح نيمكره‌هاي مخ در مهره داران اوليه تا پستانداران اوليه صاف ، ولي در پستانداران عالي بويژه انسان چين خوردگي فراوان دارد. مغز آدمي بزرگترين مغزها نيست اما وزن آن نسبت به جثه آدمي بيشترين است و با در نظر گرفتن ساير شرايط بهترين مغز است. مغز مهره داران در دوران جنيني داراي سه قسمت اوليه به نامهاي مغز پيشين ، مغز مياني و مغز تحتاني است. از اين قسمتها بتدريج بخشهاي مختلف مغز پديد مي‌آيند.

 

 

 

 

ساختار مغز

مغز در داخل استخوان جمجمه و نخاع در داخل ستون فقرات جاي گرفته‌ است. سه پرده كه در مجموع مننژ ناميده مي‌شوند، مغز و نخاع را از اطراف محافظت مي‌كنند.

  • پرده داخلي : پرده داخلي چسبيده به مغز و نخاع بوده و كار تغذيه بافت عصبي را انجام مي‌دهد.
  • پرده مياني : پرده مياني عنكبوتيه نام دارد كه به پرده خارجي چسبيده و از پرده داخلي كم و بيش فاصله دارد.
  • پرده خارجي : از بافت پيوندي محكم تشكيل شده و به استخوانهاي محافظ چسبيده است.

در فاصله بين عنكبوتيه و پرده داخلي مايع شفافي قرار گرفته است كه از ترشحات رگهاي خوني است. اين مايع را مايع مغزي-نخاعي مي‌گويند و كار آن محافظت از بافت عصبي است.

مخ

مخ بزرگترين قسمت مغز است و داراي دو نيمكره است كه توسط رشته‌هاي عصبي محكم و سفيد رنگي بهم متصلند و ارتباط دو نيمكره نيز از طريق همين رشته‌هاي عصبي صورت مي‌گيرد. قسمت سطحي مخ ، خاكستري رنگ است و قشر مخ ناميده مي‌شود. قشر مخ در انسان به علت وسعت زياد خود و جاي گرفتن در فضاي محدود حالت چين خورده دارد. در زير قشر مخ ماده سفيد رنگي وجو دارد كه از اجتماع رشته‌هاي عصبي ميلين دار تشكيل شده است و اين رشته همان دنباله‌هاي نورونهايي هستند كه در قشر خاكستري با ساير قسمتهاي دستگاه عصبي قرار دارند.

علاوه بر قشر مخ چند هسته خاكستري در بخش سفيد آن وجود دارد كه مهمترين آنها غده تالاموس و غده هيپوتالاموس است. هر قسمت از قشر خاكستري كار ويژه‌اي انجام مي‌دهد. مراكز مربوط به دريافت و تفسير اطلاعات رسيده از اندامهاي حسي مختلف مانند چشم و گوش و پوست در اين قسمت است. قسمتي از قشر خاكستري مركز حركات ارادي است. مخ مركز احساسات ، فكر كردن و حافظه است. نيمكره چپ مخ حركات طرف راست و نيمكره چپ بدن حركات طرف راست بدن را كنترل مي‌كنند. هر نيمكره كارهاي ويژه‌اي را نيز انجام مي‌دهد.

نيمكره چپ در زبان آموزي ، يادگيري ، تفكر رياضي و منطق ، تخصص دارد. نيمكره راست انجام دادن كارهاي ظريف هنري ، موسيقي را كنترل مي‌كند. تالاموسها مركز تقويت پيامهاي حسي مانند چشم ، درد و ترس هستند و پيامهاي حسي را قبل از اينكه به قشر مخ برسند تقويت مي‌كنند. هيپوتالاموس مركز تنظيم اعمال مختلفي از جمله گرسنگي ، تشنگي ، خواب و بيداري و دماي بدن است.

 

 

 

 

مخچه

مخچه قسمتي از مغز است كه در پشت و زير مخ قرار دارد. مخچه داراي دو نيمكره است، اما چين خوردگيهاي سطحي آن كم عمق تر و منظم تر است. قسمت سطحي مخچه را ماده خاكستري پوشانده است. مخچه بوسيله دسته تارهاي عصبي به بقيه قسمتهاي دستگاه عصبي مربوط است. مخچه در كار كنترل فعاليتهاي ماهيچه‌اي به مخ كمك مي‌كند.

مخچه پيامهاي حركتي را قبل از اينكه به اندامها بروند تقويت مي‌كند. در نتيجه حركات نرمتري از بدن سر مي‌زند. حفظ تعادل بدن نيز به عهده مخچه است. براي اينكار چشمها و گوش داخلي وضعيت بدن را به مخچه خبر مي‌دهند و مخچه ، ماهيچه‌ها را طوري كنترل مي‌كند، كه تعادل برقرار بماند. در مجموع كارهايي كه مخچه انجام مي‌دهد همگي غير ارادي هستند.

بصل النخاع

بصل‌النخاع پايين ترين مركز عصبي واقع در استخوان جمجمه است. انتهاي بصل‌النخاع به نخاع مربوط است. بيشتر بصل‌النخاع از ماده سفيد و رشته اعصابي تشكيل شده است كه ميان نخاع و مغز قرار دارد. بصل‌النخاع فعاليت اندامهاي داخلي بدن مانند قلب ، ششها و اندامهاي گوارشي را اداره مي‌كند. به همين دليل يكي از مهمترين اجزاي مغز است و آسيب وارده به آن مرگ را به دنبال دارد. مغز 12 جفت عصب دارد. اين اعصاب با اندامهاي مهمي ارتباط دارند.

بطنهاي مغزي

در جريان تكامل مغز از لوله عصبي جنيني ، حفره مركزي لوله عصبي در 4 ناحيه متسع شده و بطنهاي مغزي را بوجود مي‌آورد. بطنهاي مغزي عبارتند از: بطنهاي جانبي شامل دو بطن و هر كدام در يكي از نيمكره‌هاي مغزي ، بطن سوم در ناحيه تالاموس و بطن چهارم در محل بصل‌النخاع و پل مغزي.

مايع مغزي-نخاعي

سيستم عصبي مركزي در درون مايعي به نام مايع مغزي-نخاعي قرار گرفته كه اين مايع هم به عنوان ضربه‌گير سيستم عصبي مركزي را در مقابل ضربات مكانيكي حفظ مي‌كند و هم براي فعاليتهاي متابوليكي آن ضروري است. حجم اين مايع كه از رگهاي خوني بافت مغز منشا مي‌گيرد بين 150 - 80 ميلي‌ليتر متغير است.عدم باز جذب اين مايع و تجمع آن در بطنهاي مغزي منجر به شرايطي به نام هيدروسفالي مي‌گردد كه مي‌تواند باعث آسيب پارانشيم مغز گردد.

 

 

 

 

بيماريهاي مغزي

عامل بيماريهاي عفوني مراكز عصبي ، باكتريها ، ويروسها و يا موجودات زنده ميكروسكوپي ديگرند. در بعضي از اين بيماريها مراكز عصبي خوني مي‌شوند و در برخي ديگر سموم ميكروبها كه در جاي ديگر بدن مستقر مي‌شوند، به مراكز عصبي مي‌رسند و آنها را دچار مشكل مي‌كنند.

فلج اطفال يا پليوميليت

عامل اين بيماري نوعي ويروس است كه از طريق غذا و آبي كه به مدفوع شخص بيمار آلوده باشند، به شخص سالم سرايت مي‌كند. ويروس به نخاع مي‌رسد و در آنجا به جسم سلولي نورونهاي حركتي آسيب كلي مي‌رساند، و ماهيچه‌هاي تحت كنترل آنها فلج مي‌شوند. با استفاده از واكسن مي‌توان به راحتي از ابتلا به اين بيماري جلوگيري كرد.

مننژيت مغزي

در اثر عفونت پرده‌هاي مننژ مغز يا نخاع حاصل مي‌شود. انواعي از باكتريها باعث اين بيماري مي‌شوند. يك نوع از اين باكتريها به نام مننگوكوك است. علايم بيماري مننژيت به طور ناگهاني بروز مي‌كند. حرارت بدن دردناك مي‌شود. مننژيت بيماري خطرناكي است و در صورت تاخير در معالجه باعث مرگ مي‌شود.

آنسفاليت

آنسفاليت يك بيماري ويروسي است. ويروس در بخشهاي خاكستري مغز مانند بصل‌النخاع و مغز مياني جايگزين مي‌شود. ويروسهاي سرخك و اوريون نيز ممكن است به مغز برسند و آنسفاليت ايجاد كنند. آنسفاليت ممكن است حاد يا مزمن باشد. در حالت حاد سردرد ، حالت خواب آلودگي در روز و دوبيني عارض مي‌شود.

بيماري هاري

ميكروب اين بيماري نوعي ويروس است كه با گاز گرفتن سگ ، گربه وارد بدن آدمي مي‌شود. از زمان گاز گرفتن تا بروز بيماري 15 روز تا دو ماه طول  از عبور از گردن بدستگاه عصبي

از ويكي‌پديا، دانشنامهٔ آزاد

پرش به: ناوبري, جستجو

دستگاه عصبي

دستگاه عصبي يا سيستم عصبي يا سامانهٔ عصبي (Nervous System) در بدن جانوران به هماهنگي فعاليت‌هاي ماهيچه‌ها پرداخته، اندام گوناگون را تحت نظارت درآورده، و ايجاد و توقّف ورودي‌هاي مربوط به حواس مختلف را باعث مي‌شود. وظيفه كنترل اعمال بدن بر عهدهٔ دو سامانهٔ عصبي و غده‌اي دروني مي‌باشد، كه از اين ميان، سامانهٔ عصبي، از ياخته‌هاي عصبي و ياخته‌هاي كمكي تشكيل شده‌است.

به اين ترتيب دستگاه عصبي، با ساختار و كار ويژه‌اي كه دارد، در جهت ايجاد هماهنگي بين اعمال سلول‌ها و اندام‌هاي مختلف بدن تمايز و تكامل يافته‌است. خواص ويژهٔ آن عبارت اند از تأثيرپذيري نسبت به محرك‌هاي خارجي، ايجاد يك جريان عصبي كه نمايانگر تأثير محرك است، هدايت جريان عصبي از يك نقطهٔ دستگاه به نقطهٔ ديگر و سرانجام انتقال آن از يك واحد عصبي به يك واحد ديگر.[۱]

تقسيم‌بندي دستگاه عصبي

تقسيم‌بندي دستگاه عصبي معمولا بر دو مبناي كالبدشناختي (آناتوميك) و كاركردي صورت مي‌گيرد.

از ديدگاه كالبدشناختي

دستگاه عصبي را از ديدگاه كالبدشناختي به دو بخش تقسيم مي‌نمايند، كه عبارت‌اند از:

  • دستگاه عصبي مركزي[۲]: از مغز و نخاع تشكيل گرديده‌است.
  • دستگاه عصبي محيطي[۳]: از۱۲ جفت رشته‌هاي عصبي مغزي و ۳۱ جفت رشته‌هاي عصبي نخاع تشكيل گرديده‌است كه مغز و نخاع را به ساير قسمت‌هاي بدن ارتباط مي‌دهند. دستگاه عصبي محيطي شامل دو بخش اصلي حسي و حركتي است. بخش حسي اطلاعات اندام‌هاي حس را به دستگاه عصبي مركزي هدايت مي‌كند، و بخش حركتي ارسال پيام عصبي را به اندام‌هاي حركتي بر عهده دارد و خود شامل دو دستگاه مستقل مي‌شود: دستگاه عصبي پيكري و دستگاه عصبي خودمختار.[۱]

از ديدگاه كاركردي

از ديدگاه كاركردي سامانهٔ عصبي را به دو بخش تقسيم مي‌نمايند:

وظيفه دستگاه عصبي

سامانهٔ عصبي سه وظيفه اصلي دارد: دريافت حواس، تركيب داده‌ها واعمال حركات. اين فعاليت‌هاي عصبي به طور كلي در دو جهت انجام مي‌گيرند: تنظيم فعاليت‌هاي دروني بدن و تنظيم موقعيت جانور نسبت به محيط اطراف. البته در اغلب موارد، هر دو نوع تنظيم عصبي داخلي و خارجي با هم كار مي‌كنند.[۱] دريافت حواس هنگامي اتفاق مي‌افتد كه بدن از راه نورون‌ها، گليا و سيناپس‌ها به گردآوري اطلاعات و داده‌ها مي‌پردازد. دستگاه عصبي از سلولهاي عصبي قابل تحريك و سيناپس‌هايي پايه ريزي مي‌گردد كه سلول‌ها را به يكديگر يا به مراكز سراسري و يا به ديگر نورونها متصل مي‌كنند. كاركرد اين نورونها بر پايه تحريك و بازدارندگي است و هرچند سلولهاي عصبي از ديد اندازه و مكان متفاوت هستند، ولي روش ارتباط ميان آنهاست كه تعيين كننده كاركرد آنها مي‌باشد تفاوت دارد. اين رشته‌هاي عصبي محرك‌هاي عصبي را از گيرنده‌هاي حسي به مغز و نخاع هدايت مي‌كنند. پردازش اطلاعات درنهايت با تركيب داده‌ها و فقط درمغز صورت مي‌پذيرد. پس از پردازش اطلاعات درمغز، فرمان‌هاي عصبي ازطريق مغز و نخاع به ماهيچه‌ها و غده‌ها هدايت مي‌شوند كه به اين فرايند اعمال حركت گفته مي‌شود. سلول‌هاي گليا داخل بافت‌ها يافت مي‌شوند و قابل تحريك نيستند.

 

جنين شناسي دستگاه عصبي

در هفته سوم پس از لقاح، در ناحيه پشتي جنين، نوار طولي از اكتودرم ظاهر شده كه داراي دو پايانه سري و دمي مي‌باشد، اين صفحه، صفحه عصبي (Neural Plate) گفته مي‌شود، از آنجايي كه رشد اطراف صفحه بيش از نواحي مركزي آن مي‌باشد پس از مدتي صفحه بصورت ناودان مانند موسوم به ناودان عصبي (Neural Groove) و با ادامه روند رشد، سرانجام بصورت لوله در امده كه به آن لوله عصبي (Neural Tube) گفته مي‌شود.

دستگاه عصبي مركزي

نمايي كلي از دستگاه عصبي مركزي شامل مغز و نخاع

دستگاه عصبي مركزي با از دو قسمت مغز و نخاع (medulla spinalis) تشكيل شده‌است. مغز در داخل حفره جمجمه‌اي جاي دارد و توسط كپسولي استخواني محافظت مي‌شود. نخاع نيز در داخل حفره نخاعي جاي دارد و توسط ستون مهره‌ها حمايت مي‌شود. هم مغز و هم نخاع در داخل پوششي بنام مننژ قرار دارند و مايع مغزي نخاعي نيز فضاي بين اين اعضا و مننژ را پر كرده است[۶].

دستگاه عصبي مركزي از دو بخش ماده سفيد و خاكستري (Gray and White Matter) تشكيل يافته‌است. ماده خاكستري حاوي سلول‌هاي عصبي و قسمت ابتدايي زوايد آنها است و ماده سفيد حاوي الياف عصبي است.

مغز

نوشتار اصلي: مغز

مغز در داخل حفره جمجمه‌اي جاي دارد و از راه سوراخ ماگنوم به نخاع متصل مي‌شود. قسمت پاييني مغز را كه به طناب نخاعي متصل ميشود را بنام ساقه مغز (Brain Stem) مي‌شناسند و قسمت جلويي مغز را جلومغز (پروزانسفالون) (Prosencephalon) مي‌نامند[۶].

در رويان ۵ هفته‌اي جلومغز از دو قسمت تشكيل شده‌است: تلانسفال (Telencephalon) و ديانسفال(Diencephalon). تلانسفال كه نيمكره‌هاي مغزي را مي‌سازد و ديانسفال كه چشم‌ها، هيپوفيز، تالاموس، هيپوتالاموس و اپي فيز (جسم پينه آل) را مي‌سازد[۷].

ساقه مغز از دو تشكيل شده‌است: مزانسفالون (Mesencephalon) يا مغز مياني و رومبانسفالون (Rhombencephalon) يا مغز خلفي.

نماي از تمايز دستكاه عصبي مركزي در دوران جنيني

رومبانسفالون نيز از دو بخش تشكيل شده‌است: متانسفالون (Metencephalon) كه در آينده پل مغز (Pons) و مخچه (Cerebellum) از آن منشا ميگيرد و ميلانسفالون (Myelencephalon) كه در آينده پياز مغز (Medulla oblongata) را مي‌سازد[۷].

  • وزن مغز: وزن مغز در انسان‌ها بطور متوسط بين ۱۲۵۰ تا ۱۶۰۰ گرم مي‌باشد. وزن مغز با وزن بدن نيز ارتباط دارد و معمولا افراد سنگين وزن تر داراي وزن مغز بيشتري مي‌باشند. متوسط وزن مغز در مردان ۱۳۵۰ گرم و در زنان ۱۲۵۰ گرم ميباشد. در سن ۲۰ سالگي وزن مغز به حداكثر ميزان خود مي‌رسد. در سنين پيري وزن مغز به علت آتروفي وابسته به سن (age-related atrophy) كاهش مي‌يابد. بايد توجه داشت كه ميزان وزن مغز افراد با ميزان هوش آنها ارتباطي ندارد[۶].

برش عرضي از نخاع

[ويرايش] نخاع

نوشتار اصلي: نخاع

نخاع درون ستون مهره‌ها از پياز مغز تا كنار پاييني اولين مهره كمري امتداد دارد و مغز را به دستگاه عصبي محيطي متصل مي‌كند. نخاع در كودكان بلند تر بوده و تا كنار بالايي سومين مهره كمري امتداد دارد. نخاع علاوه بر انتقال اطلاعات حسي به مغز و پيام‌هاي عصبي به ماهيچه‌ها، مركز برخي از انعكاس‌هاي بدن است. انعكاس (Reflex)، پاسخ ناگهاني و غير ارادي ماهيچه‌ها در پاسخ به محرك‌هاست.

۳۱ جفت عصب به نخاع متصل است. هر عصب شامل يك ريشهٔ پشتي و يك رشتهٔ شكمي است. ريشه‌هاي پشتي محتوي نورون‌هاي حسي‌اند كه اطلاعات را از گيرنده‌هاي حسي به دستگاه عصبي مركزي وارد مي‌كنن. ريشه‌هاي شكمي محتوي نورون‌هاي حركتي اند كه پاسخ حركتي را از دستگاه عصبي مركزي به ماهيچه‌ها و غده‌ها منتقل مي‌كنند.

در برش عرضي نخاع دو بخش ديده مي‌شود: بخشي در وسط كه از جنس مادهٔ خاكستري است و شامل جسم سلولي نورون‌هاست، و بخشي از جنس مادهٔ سفيد كه محتوي آكسون و دندريت نورون‌هاست و بخش خاكستري را دربر گرفته‌است. همچنين در بخش خاكستري نخاع، نورون‌هاي رابط وجود دارند كه باعث ارتباط نورون‌ها با يك‌ديگر مي‌شوند.[۱]

محافظت از دستگاه عصبي مركزي

لايه‌هاي مننژ

دستگاه عصبي مركزي پستانداران به چند روش محافظت مي‌شود. نخستين عامل، استخوان‌هاي جمجمه و ستون مهره‌ها هستند كه جعبه‌اي محكم و استخواني براي محافظت از مغز و نخاع به وجود مي‌آورند. افزون بر آن، مغز و نخاع را پرده‌اي سه‌لايه‌اي به نام مننژ مي‌پوشاند. پردهٔ بيروني مننژ از نوع بافت پيوندي محكم است و سخت‌شامه نام دارد. در زير آن لايهٔ عنكبوتيه قرار دارد، و لايهٔ دروني مننژ نرم‌شامه است كه داراي مويرگ‌هاي خوني فراوان است و بافت مغزي را تغذيه مي‌كند. ميان لايهٔ عنكبوتيه و نرم‌شامه فضايي هست كه از مايعي به نام مايع مغزي-نخاعي پر شده‌است و نقش ضربه‌گير را دارد.

هم‌چنين، سلول‌هاي پوششي ديوارهٔ مويرگ‌هاي مغزي، فاقد منافذي هستند كه در ساير بافت‌ها ديده مي‌شود. در نتيجه بسياري از مواد كه در متابوليسم سلول‌هاي مغز نقشي ندارند و نيز ميكروب‌ها معمولاً نمي‌توانند وارد مغز شوند. به اين عامل حفاظت‌كننده سد خوني-مغزي مي‌گويند[۱].نورون‌هاي دستگاه عصبي مركزي بوسيله انواعي از سلول‌هاي غير قابل تحريك كه نوروگلي ناميده مي‌شوند حمايت ميشوند[۸] .

 

نوروگلي

نوشتار اصلي: نوروگلي

ايندسته از سلول‌ها وظيفه حمايت از سلول‌هاي عصبي يا همان نورون‌ها را بر عهده دارند و غير عصبي هستند. گرچه اين سلول‌ها كوچكتر از نورون‌ها هستند ولي ولي از لحاظ تعداد ۵ تا ۱۰ برابر نورون‌ها هستند به طوري كه نصف حجم مغز و نخاع را شامل مي‌شوند. اين سلول‌ها به ۴ دسته كلي تقسيم مي‌شوند[۸]:

دستگاه عصبي محيطي

نوشتار اصلي: دستگاه عصبي محيطي

دستگاه اعصاب محيطي از اعصاب مغزي (Cranial nervesاعصاب نخاعي (Spinal nerves) و عقده‌هاي مربوط به آنها تشكيل شده‌است.

اعصاب مغزي

اعصاب مغزي ۱۲ جفت مي‌باشند. اگرچه دو جفت اول را نمي‌توان واقعاً جزئي از دستگاه اعصاب محيطي به‌شمار آورد. تا هفته چهارم تكامل جنيني هسته‌هاي همه ۱۲ عصب مغزي تشكيل شده‌اند. همه اعصاب مغزي بجز عصب بويايي و عصب بينايي از ساقه مغز منشا مي‌گيرند[۷]. ليست اعصاب مغزي به شرح زير مي‌باشد[۶]:

اعصاب نخاعي

در انسان ها ۳۱ جفت عصب نخاعي وجود دارد كه از راه سوراخ‌هاي بين مهره اي ستون مهره‌ها بيرون مي‌آيند. اعصاب نخاعي به صورت زير تقسيم بندي و نامگذاري مي‌كنند:

  • اعصاب گردني (cervical nerves): اين اعصاب ۸ جفت هستند كه از C۱ تا C۸ نامگذاري شده‌اند. اولين زوج از بين استخوان پس‌سري (occipital bone) و مهره اطلس خارج مي‌شود[۶].
  • اعصاب سينه‌اي يا توراسيك (thoracic nerves): اين اعصاب ۱۲ جفت مي‌باشند كه از T۱ تا T۱۲ نامگذاري شده‌اند.
  • اعصاب كمري (lumbar nerves): اين اعصاب ۵ جفت مي‌باشند كه از L۱ شماره تا L۵ نامگذاري شده‌اند.
  • اعصاب خاجي (sacral nerves): اين اعصاب ۵ جفت مي‌باشند كه از S۱ تا S۵ نامگذاري مي‌شوند.
  • يك جفت عصب دنبالچه‌اي (كوكسيژيال، Coccygeal) كه از بين مهره اول و دوم دنبالچه‌اي خارج مي‌شود.


هر عصب نخاعي توسط دو ريشه به نخاع متصل است: ريشه قدامي (Anterior root) و ريشه خلفي (Posterior root). ريشه‌هاي قدامي و خلفي پس از خروج از طناب نخاعي به طرف سوراخ بين مهره‌اي خود رفته و به هم متصل مي‌شوند و تشكيل عصب نخاعي را ميدهند. ريشه قدامي حاوي الياف وابران (Efferent fibers) است در حالي كه ريشه خلفي حاوي الياف آوران (Afferent fibers) است. ازآنجا كه الياف آوران، اطلاعاتي از قبيل حس لامسه، درد، حرارت و ارتعاش را منتقل ميكنند به آنها الياف حسي (Sensory fibers) هم مي‌گويند. عصب نخاعي پس از گذشتن از سوراخ بين مهره‌اي به دو شاخه تقسيم مي‌شود: شاخه بزرگ قدامي (Anterior ramus) و شاخه بزرگ خلفي (Posterior ramus). اين شاخه‌ها هم الياف حسي و هم الياف حركتي دارند. شاخه‌هاي قدامي در ابتداي اندام‌ها به هم مي‌پيوندند و شبكه‌هاي عصبي (Nerve Plexusus) را ايجاد مي‌كنند. شبكه گردني (Cervical plexus) و شبكه بازويي (Brachial plexus) در ابتداي اندام فوقاني شكل مي‌گيرند و شبكه كمري (Lumbar Plexus) و شبكه خاجي يا شبكه ساكرال (Sacral Plexus) در ابتداي اندام تحتاني ايجاد مي‌شوند.

علي وقاري

Aytan.arzublog.com