دين زرتشت در ايران باستان

یازار : علي وقاري

+0 به يه ن
دين
دين از واژه دئنه در اوستا آمده و به معناي (وجدان آگاه) يعني (نيروي تشخيص خوب از بد) بر پايه خرد و با آزادي و اختيار است در اين بينش، انساني ديندار است كه بر مبناي دانايي مي انديشد و با كمك منش نيك خود آزادانه راه اشا را براي بهزيستي و رستگاري خود و ديگران بر مي گزيند و با همين نگرش و آزادي، در دو جهان مادي و معنوي مسئول مي گردد و سرانجام بر اساس اصل كنش و واكنش، نتيجه گزينش خود را دريافت مي كند.

قانون اشا
نگرش آيين زرتشت به جهان هستي، پيروي و پيوستن به قانون اشا است. از ديدگاه او خداوند جان و خرد، جهان را بر پايه هنجاري آفريده كه بر تمام هستي حكمفرماست و او اين هنجار و نظم حساب شده را اشا مي نامد. استواري قانون اشا بر جهان هستي بازتاب اراده و خواست پروردگار است. انسان بايد خود را با هنجار هستي، همگام و همراه سازد. راستي و درستي، مهر و فروتني و فروزه هاي نيك انساني را در خود پرورش دهد. تا با هنجار اشا همراه و همگام شود. قانون اشا، نيروي هماهنگ كننده جهان هستي است و هيچ پديده اي از اتم تا كهكشان وجود ندارد كه بر پايه اين هنجار هماهنگ استوار و پايدار نباشد.

اهورا مزدا در دين زرتشت
اهورمزدا به معني هستي بخش ابر دانا يا خرد كل باشنده و يا به زبان ساده تر و به گفته روانشاد فردوسي توسي خداوند جان و خرد آن نيروي فراگير و جهاني مي باشد كه همه چيز در دست اوست و از اوست. به گفته ديگر تمامي آفريده ها ، نمود هاي گوناگوني هستند ؛ از اين نيروي كلي كه داراي سه ويژگي بنيادين مي باشد : هستي ــ آگاهي ــ آ فرينندگي نتيجه اي كه از گاتها گرفته مي شود و سنت زرتشتي هم ، كه بر آيند فرهنگ و باورهاي پدران و مادران ماست و همچنين دانش روز بر آن گواهي مي دهد اين است كه مرگ تنها نقطه پاياني براي وجود تني يا جسماني بوده و روان به هستي خود در ابعادي ديگر و خارج از زمان ومكان ادامه مي دهد.روانهاي نادرست و بد كردار به خانه ي دروغ يا دوزخ بر مي گردند تا زماني كه راست و درست شده و به زندگي جاودان دست يابند كه خانه سرود است و جايگاه انديشه ي نيك و جاي رامش و آرامش روان.

روي هم رفته دين زرتشت با بكن ها و نكن ها سر و كار ندارد و تنها اصول و پايه ها هستند كه قوانين جاري و هميشگي بوده و هماهنگي با آنها تضمين كننده ي خوشبختي و رستگاري انسانهاست. دستورات ديني كلي است و هدف تندرستي و سلامت تن وروان است. مسائلي مانند روزه گرفتن در دين زرتشتي نيست ؛ در عين حال سنت زرتشتي بر اين است كه زرتشتيان دست كم چهار روز گوشت نمي خوررند؛ بعضي هم اساسا سبزي خوارند. اين خوبي دين است. مسئله آدم و حوا در دين زرتشتي نيست، بنا بر اين جنگي هم بين طرفداران نظريه تكامل و طرفداران نظريه خلقت پيش نمي آيد.

در كتاب مقدس زرتشتيان گاتها راجع به حقوق زن و يا سهم ارث او و فرزندان او و مانند اينها احكامي وجود ندارد كه عمل بر خلاف آنها ، مغاير دين باشد. همچنين آموزش زبان فارسي به جوانان تا آنجا كه امكانات اجازه دهد ، از اسرار بقا و پايداري جامعه زرتشتي خواهد بود.

به هر روي بر اساس دين و سنت ، هر فرد زرتشتي وظيفه هائي دارد ؛ از جمله ي اين شايستگي ها چنين هستند :

1. راستي يا اشايي و دوري از دروغ
2. ميانه روي و گرامي داشت پدر و مادر
3. پاكي و پاكيزگي و سالم نگاه داشتن محيط زيست
4. كار و آباداني و دانش آموزي و دانش پراكني
5. ستايش و پرداختن به زيبائي و هنر
6. كمتر خوردن گوشت جانوران ، از همين روست كه زرتشتيان چهار روز وهمن ، ماه ، گوش و رام را در هر ماه از خوردن گوشت و يا كشتن جانوران به قصد خوردن آن را پرهيز مي كنند

نگفتن دروغ در دين زرتشت

تا حالا به اين فكر كرديد كه چرا ايرانيان باستان اينقدر به راستگويي و دروغ نگفتن تأكيد داشتند؟ مگه دروغ چيزي بيشتر از نگفتن حقيقته؟ اين عقيده ي ايرانيان نشأت گرفته از دين زرتشته. در دين زرتشت بسيار تأكيد شده كه از دروغ بپرهيزيد؛ ولي چرا از دروغ؟ غير از اينه كه دروغ نگفتن حقيقته؟
چون دروغ چيزي خيلي بيشتر از نگفتن حقيقته. در دين زرتشت انسان ذاتاً درستكار و خواهان نيكويي ست، و ميشه گفت در بيشتر اديان و مكاتب ديگه انسان موجودي شر گرا دانسته شده كه براي رسيدن به سعادت بايد اونو مهار كرد!........ اما جواب اينكه چرا دروغ اينقدر بزرگ و گمراه كننده فرض شده:

وقتي شما ذاتاً و فطرتاً درستكاريد، با هر كار زشتي در واقع بر خلاف ذات خود عمل ميكنيد و اين يعني دروغ به فطرت خود، دروغ به خداي آفريننده ي فطرت شما، دروغ به ديگر انسان هاي هم فطرت شما و دروغ به خودتون كه كاري رو انجام داديد كه فطرتاً خواهان آن نيستيد...... پس دروغ خيلي خيلي بيشتر از نگفتن حقيقته.
حالا بدونيد كه چرا داريوش بزرگ كه تحت تعاليم زرتشتي رشد كرده گفته: خدايا اين مملكت را از دشمن، خشكسالي و دروغ حفظ فرما.

از آتش كه نماد دين زرتشت است درس بگيريم 

فراموش نكنيم كه شعله هاي فروزان آتش در همه حال براي ما درس هايي آموزنده دارند . 
نخست اين كه ما نيز همچون شعله هاي فروزان آتش بايد پيوسته روي به سوي بالا داشته باشيم و بكوشيم تا به ياري اهورا مزدا در راه كمال و پيشرفت در زندگي گام هاي مثبتي برداريم . 
دوم اين كه در زندگي مانند آتش پويا و زاينده بوده و پيوسته در كوشش و جنبش و پويش باشيم. 
سوم اين كه بكوشيم تا همچون آتش به ديگران گرماي عشق و محبت و مهرباني هديه كنيم. 
چهارم اين كه همچون آتش ، با سياهي ها پيكار كنيم و محيط اطراف خود را روشن كنيم .براي اين كار بايد ابتدا خود آگاه باشيم و سپس ديگران را آگاه كنيم. 
پنجم اين كه همچون آتش همه اين كارها را در كمال آرامش انجام دهيم و محيطي همراه با آسودگي و آرامش براي خود و ديگران فراهم آوريم.

زرتشت براي نخستين بار موسيقي مذهبي را در دنيا پايه‌گذاري كرد و شادي به عنوان يك اصل در آيين زرتشت در آمد. اگر چه اطلاع زيادي از دين زرتشت در دست نيست ولي شواهد حاكي از آن است كه موسيقي در اين دوره گسترش قابل توجهي به ويژه در مراسم مذهبي داشته است هرودوت مورخ معروف يونان باستان مي گويد "مغها ( روحانيون زرتشتي) در دوره هخامنشي نيايشهاي مذهبي مربوط به خدايان را با آواز و بدون همراهي با سازهايي نظير ني اجرا مي كردند". بنابراين عدم استفاده از ساز در موسيقي مذهبي در ادوار گذشته وجود داشته و اثرات آن تا امروز هم ديده مي شود.

در هر حال بخش اصلي كتاب زرتشت يا اوستا به نام" گاتها" مجموعه اي از شعر آزاد (هجايي) است كه با آهنگ و به صورت نيايش (هيمن) خوانده مي شد. همچنين بخش ديگر اوستا به نام "يشت" معني آواز يا آواز نيايش گونه را دارد. گاتها اواسط كتاب يسنا قرار دارد كه ۱۷ سرود مذهبي است كه از سروده هاي خود زرتشت است. 

تصور مي شود واژه "گاه" در موسيقي سنتي ايران به شكل پسوند در نام دستگاهها و رديفها، يادگار همان "گات" باستاني باشد كه در فارسي ميانه يا پهلوي "گاس" به معني سرود و سپس در فارسي دري به شكل گاه در آمده است. 
بنابراين در اوستا بارها توصيه شده است كه گاتها را با آواز بخوانند، از اين رو زمزمه يا خواندن آهسته در نظر زرتشتيان اهميت ويژه اي دارد و نيز گفته شده است: "هر گاه كسي گاتها را با آواز نخواند و يا مانع شود كسي به آواز بخواند، مرتكب گناه بزرگي شده است." اين بود كه زرتشتيان يا آرياييها، دعاهاي خود را كه موزون و آهنگين بود، مي سرودند و معتقد بودند اگر چنين باشد، تأثير آنها به مراتب بيشتر مي شود.

موسيقي مذهبي را نخستين بار زرتشت به كار گرفت و هنوز هم در دنيا از الحان او استفاده مي ‌كنند و اين امر در آيين زرتشت به صورت يك اصل در آمد، به طوري كه در" هفتن يشت " شادي نكردن را به عنوان يك گناه به شمار مي آورد.
سروش كه در اوستا به صورت "سروشه" از آن ياد شده و در زبان پهلوي به شكل سروش در آمده، نام فرشته اي بود كه در آيين زرتشت جايگاه والايي داشت و روز هفدهم هر ماه شمسي را منسوب به او مي دانستند. در آن روز به نيايشگاهها رفته و دعا مي خواندند، در اين روز تفسير و ترجمه پهلوي اوستا را نيز با آهنگ و آواز خوش مي خواندند.