شعري ازرشمند از حافظ شيرازي

یازار : علي وقاري

+0 به يه ن

واعظان كاين جلوه در محراب و منبر مي كنند

چون به خلوت مي روند آن كار ديگر مي كنند

مشكلي دارم ز دانشمند مجلس باز پرس

توبه فرمابان چرا خود توبه كمتر مي كنند

گوييا باور نمي دارند روز داوري

كاين همه قلب و.دغل در كار داور مي كنند

بنده ي پير خراباتم كه درويشان او

گنج را از بي نيازي بر سر مي كنند

بر در ميخانه ي عشق اي ملك تسبيح گوي

كاندر آن جا طينت آدم مخم مي كنند

حسن بي پايان او چندان كه عاشق مي كشد

زمره يي ديگر به عشق از غيب سربر مي كنند 

اي گداي خانقه برج كه در دير مغان

مي دهند آبي كه دلها را توانگر مي كنند

خانه ي خالي بتا تا منزل سلطان شود

كاين هوسناكان دل و جان جاي لشكر مي كنند

وقت صبح از عرش مي آمد خروشي عقل گفت

قدسيان گويي كه شعر حافظ از بر مي كنند