زندگي نامه ي كلنل محمدتقي پسيان

یازار : علي وقاري

+0 به يه ن

محمدتقي پسيان كلنل محمدتقي خان پسيان (۱۲۷۰ تبريز - ۱۳۰۰ قوچان) از نظاميان اواخر دورهٔ قاجاريه در ايران است. كودكي نام كامل محمدتقي خان پسيان معروف به كلنل پسيان زادروز ۱۲۷۰ شمسي زادگاه محله سرخاب تبريز، تاريخ مرگ ۹ مهر ۱۳۰۰ ۱۳۴۰ هجري قمري محل مرگ جعفرآباد قوچان، دين اسلام سمت فرمانده ژاندارمري خراسان محمدتقي معروف به كلنل محمدتقي خان پسيان در سال ۱۲۷۰ ش. در قره داغ آذربايجان شرقي زاده شد. رستم بيگ جد خاندان پسيان بعد از عهدنامه تركمنچاي و جدايي شهرهاي قفقاز از ايران زندگي زيرسلطه بيگانگان روس را برنتابيد و به تبريز مهاجرت كرد. رستم بيگ و پدر محمدتقي ياور محمد باقرخان روابط نزديكي با مقامات با نفوذ تبريز از جمله ميرزاتقي خان اميركبير داشتند. فرزندان رستم بيگ همگي از مقامات نظامي بودند و بعضي چون عليقلي و غلامرضا در جنگ با انگليس در شيراز كشته شدند. محمدتقي در منزل و مدرسه لقمانيه تبريز به تحصيل علوم و زبانهاي خارجي پرداخت و در پانزده سالگي به مدرسه نظام تهران راه يافت. خدمت نظام پنج سال در اين مدرسه آموزش ديد و در سال آخر تحصيل از سوي وزارت جنگ با درجه ستوان دومي خدمت ژاندارمري درآمد. پس از دو سال خدمت به درجه سرواني ارتقا يافت. در ۱۲۹۱ ش. با سمت معلم و مترجم در مدرسه ژاندارمري يوسف آباد به كار خود ادامه داد. سپس به عنوان فرمانده گروهان به مأموريت همدان اعزام شد. بعد از برقراري امنيت راه همدان به تهران بازگشت و با اتمام دوره به درجه سرگردي ارتقا يافت و به پاس موفقيت در مأموريت همدان از وزارت جنگ مدال طلاي نظامي گرفت. هم زمان با انتصاب او به فرماندهي گردان همدان جنگ جهاني اول آغاز شد. با تشكيل دولت مهاجرين در صف مقدم وطن خواهان حكومت مهاجرين قرار گرفت و در ۱۲۹۴ شمسي حمله معروف «مصلي» به روسها حمله كرد و ضمن شكست دادن و خلع سلاح آنها همدان را از منطقه نفوذ نيروهاي روسيه خارج ساخت. پسيان و ياورعزيزالله خان ضرغامي دفاع از همدان را در مقابل هجوم قواي روسي سازماندهي كردند اما به سبب برتري كمي و كيفي ارتش روسيه ناگزير از عقب نشيني به كرمانشاه شدند. در آنجا به سبب عدم اتحاد و كمبود اسلحه پيروزي غيرممكن شد و نيروهاي وطن خواه به سرزمين عثماني پناه بردند. پس از اين ناكامي پسيان از فرماندهي قوا كناره گيري كرد و براي درمان به آلمان رفت. در آلمان تحصيلات نظامي را ادامه داد نخست در نيروي هوايي آلمان و سپس در پياده نظام به تحصيل و تمرين همت گمارد. اولين هوانورد ايران محمد تقي پسيان نه تنها صاحب قلم و داراي قريحه هنري و ذوق ادبي بود بلكه نخستين هوانورد ايراني است كه در كشور آلمان ۳۳ بار به هوانورذي پرداخته و مي‌خواست اين هنر را در ايران به جوانان آموزش دهد. سيد علي آذري در فصلي از كتاب ارجدادش تحت عنوان مي نويسد: « در آن دورني كه از آثار و اختراعات حيرت انگيز و شگفت آور اروپا، فقط معدودي اتومبيل در كشور ما راه يافته بود و در آن موقع كه از تعميرات جزئي آن هم عاجز بوديم، كلنل محمد تقي خان پسيان فرزند لايق ايران كه نبوغ در سيماي آن پديدار است، در صفوف لشركيان آلمان با طي ادوار صنوف مختلف، كار زمين را تا حد ممكن ساخت و با عظمت روحي به كار آسمان پرداخت... ... در تمام پروازهايش نگاهش را به سوي آسمان ايران معطوف ساخته و آرزو داشت مكانيسم هوانوردي را كه خود طي كرده بود در كشور خود آموزش داده و هنر هواپيمابري را در آسمان كشور خويش نمايان سازد و جوانان وطن را در اين كار آموزش و پرورش دهد » خود كلنل در اين زمينه مي‌نويسد: « ... براي اين كه هيچ دخالتي در كارها نداشته باشم و ضمنا وقت خود را بي‌خود نگذرانده باشم، با اينكه ضعف اعصاب و چشم و كليتا علت مزاج مانع از قبول در خدمت هوانوردي بود به تصور حصول مقصود داخل خدمت شدم (دهم شعبان 1336) ليكن پس از ختم شناسايي مكانيكي و 33 مرتبه طيران، سخت مريض شده و نتوانستم تعقيب نمايم. » هچنين تنديس ماكت هواپيما و پيكره محمد تقي خان پسيان به عنوان اولين خلبان ايراني توسط شهرداري تبريز در سال 1387 در سه راهي فرودگاه بين المللي تبريز رونمايي شد. خدمت در خراسان به دنبال تغيير اوضاع و پايان گرفتن جنگ جهاني اول در ۱۲۹۷ خ به ايران بازگشت. در همان سال و به دنبال سقوط دولت وثوق الدوله دوباره به خدمت ژاندارمري دعوت شد و به درجه كلنلي (سرهنگي) ارتقا يافت و در دولت مشيرالدوله به فرماندهي ژاندارمري خراسان منصوب گرديد. مأموريت او با والي گري قوام السلطنه در خراسان مصادف بود. كلنل با هدف ساماندهي ژاندارمري خراسان مأموريت خود را آغاز كرد اما پس از چهار ماه فعاليت براي اصلاح امورمالي و اداري ژاندارمري به سبب كمبود منابع مالي و كارشكني قوام با ناكامي روبرو شد. وي همچنين به بهانه مقابله با هجوم احتمالي بولشويكها به تشكيل نيرويي ملي در كنار نيروي ژاندارمري اقدام كرد. كلنل روز (۱۳ فروردين ۱۳۰۰) والي را بازداشت كرد و تحت الحفظ به تهران اعزام داشت.روز بعد سيدضياء كلنل را به سمت والي نظامي خراسان منصوب كرد. پانزدهم فروردين در مشهد حكومت نظامي اعلان شد و به دنبال آن در مدتي اندك عشاير خراسان سركوب شدند. محمدتقي خان بدهي مالياتي قوام السلطنه را با ضبط اقلام هنگفتي از اموال و املاك او براي وصول كرد بهاي نان و گوشت را كاهش داد و مواجب عقب افتاده افراد نظامي را پرداخت كرد همچنين رسيدگي به سوءاستفاده‌هاي متوليان آستان قدس و قوام السلطنه راآغاز كرد. حكومت سيدضياءالدين بيش از سه ماه طول نكشيد و در ۴ خرداد ۱۳۰۰ فرمان عزل او صادر و به همه ايالات مخابره شد. ده روز بعد قوام السلطنه كه ظاهراً در زندان حكم صدارت خود را دريافت كرده بود كابينه خود را به حضور شاه معرفي كرد. امور استحفاظي و انتظامي مركز و حومه به سردارسپه سپرده شد. پيشتر در ۷ خرداد ۱۳۰۰ فرمان تلگرافي شاه به خراسان رسيده بود كه بنابر آن كلنل در فرماندهي قواي نظامي خراسان باقي مي‌ماند ولي از دخالت در امور حكومتي منع مي‌گرديد. در (۱ مرداد ۱۳۰۰) نجدالسلطنه استعفا كرد و كلنل به استقلال به حكومت پرداخت دولت، نجفقلي خان صمصام السلطنه بختياري را به ولايت خراسان منصوب كرد و او ضمن تلگرام مورخ (۹ مرداد ۱۳۰۰) كلنل را تا ورود خود به سمت كفيل ايالت تعيين كرد. كلنل ضمن اظهار اطاعت تصريح كرد كه اعتقاد و اطميناني به رئيس الوزرا ندارد و به همين دليل حاضر به قبول هيچ خدمتي نيست و نمي‌تواند «با داشتن ا قتدار ظلم را ديده و چشم پوشي» كند. صمصام السلطنه با تضمين شرافت ايلاتي نسبت به كلنل ابراز اعتماد و از خدمات او قدرداني كرد و كلنل در پاسخ «تشريف فرمايي» صمصام السلطنه را موجب ا ميدواري دانست. در حالي كه ابراز اعتماد كلنل نسبت به صمصام السلطنه آرا مشي در مشهد پديد آورده بود ناگهان صمصام كنار رفت و كلنل گلروپ رئيس ژاندارمري به خراسان وارد شد. اما محمدتقي خان از آنجا كه احساس خطر مي‌كرد كه كلنل گلروپ او را عزل كند گلروپ را به تهران بازگرداند. در خراسان نيز قبايل و عشاير از حكومت ناراضي بودند و فرمانبردار نبودند. پس از بازگرداندن گلروپ به تهران از اواخر مرداد ۱۳۰۰ روابط كلنل با حكومت مركزي به بن بست رسيد. كودتاي ۳ اسفند ۱۲۹۹ پس از كودتاي (۳ اسفند ۱۲۹۹) و روي كار آمدن دولت سيدضياءالدين طباطبائي، كلنل محمدتقي خان پسيان طبق دستور رئيس دولت اقدام به دستگيري قوام‌السلطنه كرد (۱۳ فروردين ۱۳۰۰) و او را تحت الحفظ به تهران فرستاد اما پس از مدتي سيد ضياءالدين متواري شد و قوام‌السلطنه خود به نخست‌وزيري رسيد و كشمكش ميان كلنل و قوام شروع شد. قوام‌السلطنه، نجدالسلطنه را به حكومت خراسان گمارد. اما كلنل كه از حكومت قوام‌السلطنه بيمناك شده بود به فكر طغيان افتاد و مصمم گرديد كه خود زمام امور خراسان را در دست بگيرد. بدين نيت هنوز چند روزي از كفالت نجدالسلطنه نگذشته بود كه بدون بهانه و بي مقدمه شخص نامبرده را توقيف كرده، اداره حكومتي را خود در دست گرفت و جمعي از ارباب نفوذ شهر كه مخل امنيت مي‌شمرد توقيف و تبعيد نمود. در مرداد ۱۳۰۰ دولت بار ديگر صمصام‌السلطنه بختياري را به حكومت خراسان منصوب كرد و صمصام‌السلطنه نيز براي دلجويي يا فريب كلنل محمدتقي خان پسيان با آگاهي از محبوبيت و نفوذ او در خراسان او را طي حكمي به كفالت ايالت خراسان منصوب نمود و با او مدارا نمود. اما در اواخر مرداد ۱۳۰۰ قوام‌السلطنه با كلنل علناً مخالفت كرد و بدو پيشنهاد نمود تحت شرايط زير كشور ترك كند: ۱. كلنل حقوق دو ساله خود را برداشته به اروپا مسافرت كند. ۲. محاسبات را ظرف ۱۵ روز بسته و امور ايالت را به توليت آستانه واگذار نمايد. ۳. به كليه افسران ژاندارم و اهالي محل دولت تأمين دهد. ۴. از طرف دولت به قواي ايليات توصيه خواهد شد كه با كلنل مدارا كرده او را به سرحد برسانند. اما كلنل اين پيشنهاد را نپذيرفت و قوام طي تلگرافهايي براي حاكمان و خوانين منطقه كلنل را ياغي و متمرد خواند و دستور شورش برعليه او را صادر كرد. بدين ترتيب سردار معزز والي بجنورد، شجاع‌الملك رئيس ايل هزاره، شوكت‌السلطنه و سيد حيدر رؤساي طوايف سريري و سالار خان بلوچ جهت جنگ با كلنل بسيج شدند. امير شوكت‌الملك خواهان خاتمه قضيه با صلح و آشتي بود و در حالي كه شرايط ملاقاتي را با كلنل در گناباد فراهم نمود، سردار معزز با كردهاي قوچان به شهر قوچان حمله كرده ژاندارمري را خلع سلاح نموده و قوچان را متصرف شدند. پايان كار دولت كلنل را ياغي و خودسر معرفي كرد و او نيز مستقلا به حكومت پرداخت و حتي حزب ملي به كمك او در خراسان تشكيل شد. در اين هنگام سردار معزز حاكم بجنورد كه پيشتر قول همكاري به كلنل داده بود از هم كاري با كودتا سر باز زد و كردها را به واكنش واداشت. كردهاي قوچان با حمله به بجنورد و خلع سلاح ژاندارم‌ها كنترل شهر خويش را در دست گرفتند. كلنل براي دفع مخالفان شبانه با گروهي از افسران و ژاندارمها به سوي قوچان شتافت و در تپه‌هاي داوودلي جعفرآباد با ايشان روبرو شد و جنگيد. كمي نفرات و كاهش مهمات كودتاگران و تبحر كردها در نبرد (۹ مهر ۱۳۰۰) عرصه را بر كلنل و قواي ژاندارم تنگ كرد. فرستادگان او براي آوردن مهمات از جعفرآباد به جبهه بازنگشتند و فرمانده خود را تنها و بدون مهمات رها كردند. كلنل يكه و تنها در حالي كه محاصره شده بود تا آخرين فشنگي كه داشت جنگيد و كشته شد. كردهاي قوچان پس از نبرد سرش را از تن جدا كردند و به قوچان بردند. به اين ترتيب كودتاي محمدتقي خان پسيان كه از (۱۲ فروردين ۱۳۰۰) شروع شده بود در نهم مهر همان سال پايان گرفت. از سخنان محمدتقي پسيان: مرا اگر بكشند قطرات خونم كلمه ايران را ترسيم خواهد كرد و اگر بسوزانند خاكسترم نام وطن را تشكيل خواهد داد.[مدرك] سنگ قبر او در كنار قبر نادر شاه افشار در مجموعهٔ باغ نادري مشهد به خاك سپرده شده است. در تشييع جنازه كلنل محمدتقي خان پسيان در سال ۱۳۴۰ هجري قمري (۱۳۰۰ شمسي) عارف قزويني شعري براي سنگ قبر وي سرود و بر روي اين سنگ قبر حك شد. اين سر كه نشان سرپرستي‌ست امروز رها ز قيد هستي‌ست با ديدهٔ عبرتش ببينيد كاين عاقبت وطن‌پرستي‌ست منابع • علي آذري. قيام كلنل محمدتقي خان پسيان در خراسان. چاپ دوم، افست، ۱۳۲۹. • پرويز افسر تاريخ ژاندارمري ايران قم ۱۳۳۲ • علي آذري. قيام كلنل محمدتقي خان پسيان در خراسان. ص ۵۰۰ • كلنل محمد تقي خان پسيان. چاپ برلين، ص ۳۲ • صمد سرداري نيا. تبريز شهر اولين‌ها. چاپ سوم، اختر، ص ۴۴۸